واژه نامه بختیاریکا

پفنیده

<hr> مترادف پفیوز : احمق، نادان، بی غیرت، قرمساق، بی حمیت، بی درد، بی رگ

مترادف پفیوز : احمق، نادان، بی غیرت، قرمساق، بی حمیت، بی درد، بی رگ

پفیوز

پق

پقاپق

پقر

پقزی

پقنیدن

<hr> مترادف پل : جسر، خدک، قنطره

مترادف پل : جسر، خدک، قنطره

پل

پل اوردن

پل بر

پل برو

پل بریده

پل به تی

پل خدافری

پل سنگی

پل من تیات

پل من گرو

پل ور تهم کردن

پل پو کردن

پل پیره

پل گا مرس

پلا

پلار

پلارنا

پلارنیدن

پلاره

<hr> مترادف پلاس : زیرانداز، فراش، گلیم، مفرش، سرگردان، ویلان

مترادف پلاس : زیرانداز، فراش، گلیم، مفرش، سرگردان، ویلان

پلاس

پلاهستن

پلاک بندی

پلستر

<hr> مترادف پلشت : پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس، نکبتی <hr> متضاد پلشت : پاک

مترادف پلشت : پلید، چرکین، چرک، عفونی، قذر، لچر، ناپاک، نجس، نکبتی متضاد پلشت : پاک

پلشت

پلشتوک

پلغار

پلفستن

پلفنا

پلفنیدن

پلفنیده

پلقا

پلقستن

پلقندن

پلقنده

پلقنیده

پلم

پلنا

<hr> مترادف پلنگ : فهد، نمر

پلنگ

پلنگگر

پلنیدن

پلنیده

واژه های حرف "پ" - واژه نامه بختیاریکا