واژه نامه بختیاریکا

<hr> مترادف پیرو : امت، تابع، سالک، صحابه، طرفدار، مرید، مقلد، هواخواه، هوادار، تعقیب، درپی

مترادف پیرو : امت، تابع، سالک، صحابه، طرفدار، مرید، مقلد، هواخواه، هوادار، تعقیب، درپی

پیرو

<hr> مترادف پیروز : برنده، چیره، ظافر، غالب، فاتح، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، قهرمان، کامیاب، متغلب، مستولی، مظفر، منتصر، موفق، خجسته، مبارک، میمون، بهره ور، بهره مند، برخوردار، متمتع <hr> متضاد پیروز : مقهور

مترادف پیروز : برنده، چیره، ظافر، غالب، فاتح، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، قهرمان، کامیاب، متغلب، مستولی، مظفر، منتصر، موفق، خجسته، مبارک، میمون، بهره ور، بهره مند، برخوردار، متمتع متضاد پیروز : مقهور

پیروز

پیروز شونده

پیروه

پیروو

پیز

پیزر

پیزر گیا

پیزن

پیزنیدن

پیزنیده

پیزهستن

پیسا

پیسستن

پیسنا

پیسنیدن

پیسنیده

<hr> مترادف پیسه : پول، زر، وجه | دورو، مزور، منافق، ابلق، دورنگ، پیس، مبروص

مترادف پیسه : پول، زر، وجه | دورو، مزور، منافق، ابلق، دورنگ، پیس، مبروص

پیسه

پیسه پلنگی

پیسک

<hr> مترادف پیش : سابق، قبل، فراپیش، قدام، برابر، روبرو، مقابل، زی، نزد، گذشته، ماضی، شاخه نخل، جلو، پیشرو، کنار، پهلو، نزدیک، سمت، سو، طرف <hr> متضاد پیش : بعد، پس، پشت، عقب

مترادف پیش : سابق، قبل، فراپیش، قدام، برابر، روبرو، مقابل، زی، نزد، گذشته، ماضی، شاخه نخل، جلو، پیشرو، کنار، پهلو، نزدیک، سمت، سو، طرف متضاد پیش : بعد، پس، پشت، عقب

پیش

پیش از موعد

پیش افتادن

پیش بند

<hr> مترادف پیش بین : آخربین، دوراندیش، عاقبت اندیش، احتیاطکار، باحزم، محتاط

مترادف پیش بین : آخربین، دوراندیش، عاقبت اندیش، احتیاطکار، باحزم، محتاط

پیش بین

<hr> مترادف پیش بینی : حزم، دوراندیشی، عاقبت اندیشی، تدارک، تهیه، پیش گویی

مترادف پیش بینی : حزم، دوراندیشی، عاقبت اندیشی، تدارک، تهیه، پیش گویی

پیش بینی

پیش تاختن

پیش جنگ

پیش درامد

پیش رو قرار دادن

پیش ز پا

پیش زا

پیش غذا

پیش مرگ

پیش هم بودن

پیش وندن

پیش پرداخت برزگر

پیش پی

پیش پیز

پیش کال

پیش کردن

<hr> برابر پارسی : پیشاپوش، پیشایل

برابر پارسی : پیشاپوش، پیشایل

پیش کسوت

پیش کسی رفتن

پیش کن

<hr> مترادف پیش گفتار : دیباچه، مدخل، مقدمه

مترادف پیش گفتار : دیباچه، مدخل، مقدمه

پیش گفتار

پیشال

<hr> مترادف پیشانی : جبین، رمه، ناصیه، اقبال، بخت، طالع

مترادف پیشانی : جبین، رمه، ناصیه، اقبال، بخت، طالع

واژه های حرف "پ" - واژه نامه بختیاریکا