صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "م" - اصطلاحات
من مرده تو زنده
من میگم نره اون میگه بدوش
منتر کردن
مهرم حلال جونم ازاد
مهرمون هم خرابه
مهره مار داشتن
مو را از ماست کشیدن
مو لای درزش نمیره
مواظب مالت باش مردم را دزد نکن
مورچه چیه که کله پاچش باشه
مورچه چیه که کله پاچه ش باشه
موس موس کردن
موش از کون کسی بلغور می کشد یا موش از انبان یا انبون کسی ارزن می برد
موش دواندن
موش موشک اسه بیا اسه برو که گربه شاخت نزنه
موش و گربه بازی
موشه تو سوراخ نمی رفت جارو به دمش می بست
موهاشو تو اسیاب سفید نکرده
موی بدن سیخ شدن
موی کسی را اتش زدن
مویی از خرس کندن غنیمت است
مچ کسی را گرفتن
مگس پراندن
مگسی شدن
مگه سر اوردی
میان بستن
میان تهی تر از طبل
میان حرف کسی دویدن
میان دعوا اوقات تلخی نکن
میان دعوا نرخ معین می کند
میان دو سنگ ارد خواستن
میان دو نفر را بهم زدن
میان زمین و اسمان ماندن
میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا اسمان است
میان پیغمبرها جرجیس را پیدا کرده
میخ دو شاخ برزمین فرو نرود
میخ دوز شدن
میخ شدن
میخ طویله پای خروس
میخش قایم است
میخواهد از اب بگذرد و پایش هم تر نشود
میخواهی عزیز شوی یا دور شو یا کور شو
میدان دادن به کسی
میدان را خالی دیدن
میرزا بنویس
میرزا قلمدانی است
میرزا مقوا
میرغضبی اهسته ببر ندارد
بیشتر