انگلیسی به انگلیسی

ecoterrorist

ecotour

ecotourism

ecotoxicology

<hr> زردآهویی، بژ، نخودی فام، رنگ کتان شسته نشده

زردآهویی، بژ، نخودی فام، رنگ کتان شسته نشده

ecru

<hr> مخفف: جامعه ی زغال سنگ و پولاد اروپا

مخفف: جامعه ی زغال سنگ و پولاد اروپا

ecsc

<hr> بوجد دراوردن، ازخودبیخودکردن، بوجد درامدن، ملنگ شدن

بوجد دراوردن، ازخودبیخودکردن، بوجد درامدن، ملنگ شدن

ecstasize

<hr> معنی : الهام، خلسه، وجد، حظ یا خوشی زیاد <hr> معانی دیگر : از خود بی خودی، بی خویشی، خود فراموشی، شوریدگی، جذبه، شعف، تب و تاب، شور و هیجان، سرمستی

معنی : الهام، خلسه، وجد، حظ یا خوشی زیاد معانی دیگر : از خود بی خودی، بی خویشی، خود فراموشی، شوریدگی، جذبه، شعف، تب و تاب، شور و هیجان، سرمستی

ecstasy

<hr> معنی : نشئه شده، نشئه ای، بوجد امده، جذبهای <hr> معانی دیگر : وابسته به خلسه (از خود بی خودی)، بی خویشانه، از خود فراموشی، خلسه ای، در خلسه، از خود بی خود، شوریده، سرمست، سرخوش، خلسه انگیز، بی خویش ساز، بی خویشگر، خلسه آمیز، وجدانگیز

معنی : نشئه شده، نشئه ای، بوجد امده، جذبهای معانی دیگر : وابسته به خلسه (از خود بی خودی)، بی خویشانه، از خود فراموشی، خلسه ای، در خلسه، از خود بی خود، شوریده، سرمست، سرخوش، خلسه انگیز، بی خویش ساز، بی خویشگر، خلسه آمیز، وجدانگیز

ecstatic

ecstatically

ectad

ectal

ectasis

ectatic

ecthyma

<hr> پیشوند: برون -، برونی، برونین، بیرونی [ect-) [ectoderm هم می شود)

پیشوند: برون -، برونی، برونین، بیرونی [ect-) [ectoderm هم می شود)

ecto

ectoblast

ectocardia

ectocornea

<hr> (کالبد شناسی)، روپوست، برون پوست، اکتودرم

(کالبد شناسی)، روپوست، برون پوست، اکتودرم

ectoderm

ectodermal

ectodermic

<hr> ectogenous : در مورد باکتری قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود

ectogenous : در مورد باکتری قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود

ectogenic

<hr> برون روی (ترکیزه های انگلی و غیره که می توانند در خارج از میزبان خود رشد و نمو کنند) (ectogenic هم می گویند)

برون روی (ترکیزه های انگلی و غیره که می توانند در خارج از میزبان خود رشد و نمو کنند) (ectogenic هم می گویند)

ectogenous

<hr> (رویان شناسی) برون پار (هر یک از تنده پارها blastomeres که در ایجاد برون لایه ی جنین نقش دارند)

(رویان شناسی) برون پار (هر یک از تنده پارها blastomeres که در ایجاد برون لایه ی جنین نقش دارند)

ectomere

<hr> آدم برون دیس (رجوع شود به: ectomorphic)

آدم برون دیس (رجوع شود به: ectomorphic)

ectomorph

<hr> ectomy_ پیشوند: - برداری، - بری، قطع [appendectomy]

ectomy_ پیشوند: - برداری، - بری، قطع [appendectomy]

ectomy

<hr> (انگل شناسی) برون انگل (انگلی که در بیرون از میزبان خود زیست می کند) (در مقابل درون انگل = endoparasite)، انگل خارجی که در قسمت خارجی میزبان زندگی میکند، انگل برون زی، برانگل

(انگل شناسی) برون انگل (انگلی که در بیرون از میزبان خود زیست می کند) (در مقابل درون انگل = endoparasite)، انگل خارجی که در قسمت خارجی میزبان زندگی میکند، انگل برون زی، برانگل

ectoparasite

ectophyte

<hr> (پزشکی - دامپزشکی) دژجایی، نابجایی (قرارگیری غیرطبیعی اندام به ویژه هنگام تولد)، بیرون زدگی

(پزشکی - دامپزشکی) دژجایی، نابجایی (قرارگیری غیرطبیعی اندام به ویژه هنگام تولد)، بیرون زدگی

ectopia

ectopic

<hr> (پزشکی) آبستنی برون زهدانی، آبستنی خارج رحمی، آبستنی نابجا

(پزشکی) آبستنی برون زهدانی، آبستنی خارج رحمی، آبستنی نابجا

ectopic pregnancy

<hr> معنی : برون مایه <hr> معانی دیگر : برون دشته (لایه ی برونی دشته یاخته یا سیتوپلاسم) (در برابر درون دشته = endoplasm)، طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است

معنی : برون مایه معانی دیگر : برون دشته (لایه ی برونی دشته یاخته یا سیتوپلاسم) (در برابر درون دشته = endoplasm)، طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است

واژه های حرف "e" - انگلیسی به انگلیسی