انگلیسی به انگلیسی

<hr> وابسته به سپنتانویسی

hagiographic

<hr> معنی : تاریخ انبیاء، شرح زندگی اولیاء و مقدسین <hr> معانی دیگر : (شرح زندگانی مقدسان) سپنتانگاشت، سپنتانگاری، تاری&nbsp; انبیاء

معنی : تاریخ انبیاء، شرح زندگی اولیاء و مقدسین معانی دیگر : (شرح زندگانی مقدسان) سپنتانگاشت، سپنتانگاری، تاری انبیاء

hagiography

<hr> پرستش مقدسین وروحانیون، ملاپرستی

پرستش مقدسین وروحانیون، ملاپرستی

hagiolatry

<hr> معنی : تاریخ انبیاء، ادبیات مقدس، تاریخ مقدس <hr> معانی دیگر : وابسته به: hagiography، تاری&nbsp; مقدس، تاری&nbsp; انبیاء

معنی : تاریخ انبیاء، ادبیات مقدس، تاریخ مقدس معانی دیگر : وابسته به: hagiography، تاری مقدس، تاری انبیاء

hagiology

<hr> (در اصل - تحت تاءثیر ساحره) سحر زده، وحشت زده، دستخوش هراس و نگرانی، دچارکابوس یابختک، بختک زده، پریشان

(در اصل - تحت تاءثیر ساحره) سحر زده، وحشت زده، دستخوش هراس و نگرانی، دچارکابوس یابختک، بختک زده، پریشان

hagridden

<hr> مسلط شدن بر، ناراحت کردن، عاجز کردن

مسلط شدن بر، ناراحت کردن، عاجز کردن

hagride

<hr> زاده عجوزه، فرزند زن ساحره

زاده عجوزه، فرزند زن ساحره

hagseed

<hr> شهر لاهه (در کشور هلند)

hague

hague convention

hague preamble

<hr> رجوع شود به: ha، وه درگفتگوی ازغم یاشگفتی یاخوشی

رجوع شود به: ha، وه درگفتگوی ازغم یاشگفتی یاخوشی

hahaha

hahashmonai

haifa

haifa and its environs

haifa bay

haifa museum

haifa port

haifa resident

<hr> معنی : شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی <hr> معانی دیگر : (ژاپنی) شعر هایکو (در انگلیسی به صورت شعر سه سطری ترجمه می شود)، شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی

معنی : شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی معانی دیگر : (ژاپنی) شعر هایکو (در انگلیسی به صورت شعر سه سطری ترجمه می شود)، شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی

haiku

haiku poetry

<hr> معنی : درود، تهنیت، تگرگ، خوش باش، طوفان تگرگ، سلام برشما باد، سلام کردن، طوفان همراهباتگرگ، سلام، صدا زدن، تگرگ باریدن، اعلام ورود کردن <hr> معانی دیگر : (با شادی یا تحسین) درود گفتن، خوش آمد گفتن، گرامی داشتن، ادای احترام کردن، (از روی قدرشناسی یا تهنیت) نامیدن، خواندن، فراخواندن، شادباش، شهنگانه، شخکاسه، (مجازی) هر چیز تگرگ مانند، (با: on یا upon) باریدن (بر سر کسی)، اعلام ورود کردن کشتی

معنی : درود، تهنیت، تگرگ، خوش باش، طوفان تگرگ، سلام برشما باد، سلام کردن، طوفان همراهباتگرگ، سلام، صدا زدن، تگرگ باریدن، اعلام ورود کردن معانی دیگر : (با شادی یا تحسین) درود گفتن، خوش آمد گفتن، گرامی داشتن، ادای احترام کردن، (از روی قدرشناسی یا تهنیت) نامیدن، خواندن، فراخواندن، شادباش، شهنگانه، شخکا

hail

hail a cab

hail curses

<hr> زاده ی محل بخصوصی بودن

hail from

<hr> (نیایش مسیحی) سلام بر مریم، درود بر مریم

(نیایش مسیحی) سلام بر مریم، درود بر مریم

hail mary

haila

haile

haile selassie

haile selassie i

hailer

<hr> معنی : تگرگ، دانه تگرگ <hr> معانی دیگر : دانه ی تگرگ، شهنگانه، دانه تگرگ، تگرگ

معنی : تگرگ، دانه تگرگ معانی دیگر : دانه ی تگرگ، شهنگانه، دانه تگرگ، تگرگ

hailstone

<hr> معنی : طوفان یا رگبار تگرگ <hr> معانی دیگر : توفان تگرگ، طوفان و تگرگ

معنی : طوفان یا رگبار تگرگ معانی دیگر : توفان تگرگ، طوفان و تگرگ

hailstorm

haim

haim herzog

haim nahman

haim nahman bialik

haim ravivo

haim revivo

haimsucken

haines

<hr> معنی : مو، گیسو، موی سر، زلف <hr> معانی دیگر : (در انسان یا جانوران) مو، مل، (میزان یا فضا یا حاشیه) بسیار کم، بسیار نازک، (گیاه شناسی - پوشش موی مانند روی گیاه) پرز، مویک، مویچه، کرک، تار، وابسته به مو، هر چیز ساخته شده از مو، مویین، مودار

معنی : مو، گیسو، موی سر، زلف معانی دیگر : (در انسان یا جانوران) مو، مل، (میزان یا فضا یا حاشیه) بسیار کم، بسیار نازک، (گیاه شناسی - پوشش موی مانند روی گیاه) پرز، مویک، مویچه، کرک، تار، وابسته به مو، هر چیز ساخته شده از مو، مویین، مودار

hair

hair clip

hair conditioner

hair cracks

hair drier

<hr> معنی : سشوار <hr> معانی دیگر : مو خشک کن، سشوار

معنی : سشوار معانی دیگر : مو خشک کن، سشوار

واژه های حرف "h" - انگلیسی به انگلیسی