انگلیسی به انگلیسی

hair grip

hair loss

hair mousse

hair oil

<hr> مهیج، موی برتن سی&nbsp; کننده

مهیج، موی برتن سی کننده

hair raiser

<hr> (موی سیخ کن از شدت ترس) هولناک، مخوف، مهیج، ترسناک

(موی سیخ کن از شدت ترس) هولناک، مخوف، مهیج، ترسناک

hair raising

hair ribbon

hair slide

hair softener

<hr> ادم مو شکاف موشکاف، باریک بین

ادم مو شکاف موشکاف، باریک بین

hair splitter

<hr> تافت مو، افشانه ی مو (hairspray هم می نویسند)

تافت مو، افشانه ی مو (hairspray هم می نویسند)

hair spray

<hr> (خطنویسی و چاپ) خط بسیار باریک، خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی، نازک کاری درخوشنویسی خط نازک وسربالایی درنوشتن، دم حرف

(خطنویسی و چاپ) خط بسیار باریک، خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی، نازک کاری درخوشنویسی خط نازک وسربالایی درنوشتن، دم حرف

hair stroke

hair styling

<hr> (در سلاح های آتشین - ماشه ای که با کوچکترین فشار تیر را خالی می کند) ماشه ی حساس، (آنچه که با کمترین فشار یا انگیزه به کار می افتد) دقیق و حساس، سترسا، زودکار، زودانگیز، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده

(در سلاح های آتشین - ماشه ای که با کوچکترین فشار تیر را خالی می کند) ماشه ی حساس، (آنچه که با کمترین فشار یا انگیزه به کار می افتد) دقیق و حساس، سترسا، زودکار، زودانگیز، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده

hair trigger

hair washing

<hr> گلوله ی مو، موی گوی (توپی از مو که معمولا در معده ی حیواناتی مانند گاو و گربه که خود را می لیسند جمع می شود)

گلوله ی مو، موی گوی (توپی از مو که معمولا در معده ی حیواناتی مانند گاو و گربه که خود را می لیسند جمع می شود)

hairball

hairband

<hr> معنی : تنگنا، فاصله خیلی کم، بباریکی مو <hr> معانی دیگر : (مقدار یا اندازه یا فضا) بسیار کوچک، بسیار باریک، به باریکی مو، به قدر یک مو

معنی : تنگنا، فاصله خیلی کم، بباریکی مو معانی دیگر : (مقدار یا اندازه یا فضا) بسیار کوچک، بسیار باریک، به باریکی مو، به قدر یک مو

hairbreadth

hairbreadth escape

<hr> معنی : بروس موی سر، ماهوت پاک کن مخصوص موی سر <hr> معانی دیگر : برس سر، برس مو، ماهوت پاک کن

معنی : بروس موی سر، ماهوت پاک کن مخصوص موی سر معانی دیگر : برس سر، برس مو، ماهوت پاک کن

hairbrush

hairclipper

<hr> معنی : پارچه مویی، پارچه خیمهای <hr> معانی دیگر : مویینه، پارچه ی مویی (که برای روکش مبل به کار می برند)

معنی : پارچه مویی، پارچه خیمهای معانی دیگر : مویینه، پارچه ی مویی (که برای روکش مبل به کار می برند)

haircloth

<hr> معنی : موچینی <hr> معانی دیگر : سلمانی، اصلاح موی سر، مد آرایش مو

معنی : موچینی معانی دیگر : سلمانی، اصلاح موی سر، مد آرایش مو

haircut

haircutter

haircutting

<hr> معنی : ارایش موی زنان بفرم مخصوصی <hr> معانی دیگر : (زنانه) آرایش مو، سبک زدن مو، مدل مو، ارایشگر زنانه

معنی : ارایش موی زنان بفرم مخصوصی معانی دیگر : (زنانه) آرایش مو، سبک زدن مو، مدل مو، ارایشگر زنانه

hairdo

<hr> معنی : سلمان، ارایشگر مو <hr> معانی دیگر : آرایشگر مو، گیسوآرا، سلمانی، سلمانی برای مرد و زن

معنی : سلمان، ارایشگر مو معانی دیگر : آرایشگر مو، گیسوآرا، سلمانی، سلمانی برای مرد و زن

hairdresser

hairdressing

hairdressing salon

<hr> معنی : مودار <hr> معانی دیگر : دارای موی <hr> haired_ پسوند: دارای موی .... [fair-haired]

معنی : مودار معانی دیگر : دارای موی haired_ پسوند: دارای موی .... [fair-haired]

haired

<hr> معنی : موداری <hr> معانی دیگر : پوشیدگی ازمو، موی داری، مانندگی بمو، خاصیت مویی

معنی : موداری معانی دیگر : پوشیدگی ازمو، موی داری، مانندگی بمو، خاصیت مویی

hairiness

<hr> معنی : طاس، بی مو <hr> معانی دیگر : کچل، خشنگ

معنی : طاس، بی مو معانی دیگر : کچل، خشنگ

hairless

hairlessness

<hr> مومانند، مویى، باریک

hairlike

<hr> معنی : سرحد موی سر وپیشانی <hr> معانی دیگر : خط پیشانی، مرز مو، موی بالای پیشانی، بسیار باریک، مویین، موی مانند، (در اصل) طناب یا ریسمان ساخته شده از مو، ریسمان مویین، خط بسیار نازک، مرز باریک، باریکه، تسمه (و غیره ی) باریک، نواره، راه راه، پارچه ی دارای راه راه های باریک، فرق بسیار کم، تفاوت بسیار ناچیز، حاشیه ی باریک، طناب مویی، خط سربالایی دراخرحروف

معنی : سرحد موی سر وپیشانی معانی دیگر : خط پیشانی، مرز مو، موی بالای پیشانی، بسیار باریک، مویین، موی مانند، (در اصل) طناب یا ریسمان ساخته شده از مو، ریسمان مویین، خط بسیار نازک، مرز باریک، باریکه، تسمه (و غیره ی) باریک، نواره، راه راه، پارچه ی دارای راه راه های باریک، فرق بسیار کم، تفاوت بسیار ناچیز

hairline

<hr> تورمو، توری سر، گیسوبند

تورمو، توری سر، گیسوبند

hairnet

<hr> کلاه گیس، توپه، کسمه

hairpiece

<hr> معنی : پیچ تند، سنجاق مو، گیره مو <hr> معانی دیگر : نعلی شکل، (پیچ) تند، گیره ی سر (که به شکل v است)، درجاده پیچ تند

معنی : پیچ تند، سنجاق مو، گیره مو معانی دیگر : نعلی شکل، (پیچ) تند، گیره ی سر (که به شکل v است)، درجاده پیچ تند

hairpin

hairpin bend

hairpin curve

hairsbreadth

<hr> معنی : خرقه <hr> معانی دیگر : پیراهن پشمی و زبر که برای ریاضت زیرجامه می پوشیدند، پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند

معنی : خرقه معانی دیگر : پیراهن پشمی و زبر که برای ریاضت زیرجامه می پوشیدند، پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند

hairshirt

<hr> مته به خشخاش گذاری، موشکافی زیاد از حد، بی اهمیت، ناچیز، موشکافی، باریک بینی، موشکافانه

مته به خشخاش گذاری، موشکافی زیاد از حد، بی اهمیت، ناچیز، موشکافی، باریک بینی، موشکافانه

hairsplitting

<hr> (ساعت دیواری و مچی) فنر رقاصک، پاندول، فنر، فنرپاندول ساعت

(ساعت دیواری و مچی) فنر رقاصک، پاندول، فنر، فنرپاندول ساعت

hairspring

<hr> (جانور شناسی) پروانه ی موی دم (تیره ی lycaenidae - تیره رنگ و دارای برجستگی های دم مانند)

(جانور شناسی) پروانه ی موی دم (تیره ی lycaenidae - تیره رنگ و دارای برجستگی های دم مانند)

واژه های حرف "h" - انگلیسی به انگلیسی