صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ب" - فرهنگ فارسی
برش نهایی 1
برش نهایی 2
برش نواری
برش نواری متناوب
برش نگار
برش نگاره
برش نگاری 1
برش نگاری 2
برش نگاری آکوستیکی
برش نگاری بازتابی
برش نگاری بین چاهی
برش نگاری زمان سیری
برش نگاری شکستی
برش نگاری لرزه ای
برش نگاری پراشی
برش نگاری پوزیترون گسیلی
برش نگاری گسیل پوزیترون
برش نگاشتی
برش پرشی
برش پناهی
برش پناهی گروهی
برش پیش هنگام
برش کاری
برش گزینشی
برش گیری
برش یکسره
برش یکسرۀ نواری
برش یکسرۀ نواری متناوب
برشاشیده
برشام
برشان
برشاه
برشاوش
برشت
برشتار
برشتن
برشتنی
برشته
برشته کشیدن
برشته کن
برشتوک
برشدن
برشده
برشقه
برشلونه
برشلیانه
برشم
برشمردن
بیشتر