ثأو

ثأون

ثأی

ثاکل

ثای گرچیش

ثایب

ثب

<hr> مترادف ثبات : آرام، استحکام، استقامت، استقرار، استواری، پابرجایی، پایداری، دوام، سکون، وقار | ثبت کننده، ضباط، کاتب، محرر <hr> متضاد ثبات : ناپایداری | <hr> برابر پارسی : پایداری، پا برجایی، استواری، آرامش، پای داری، پایستگی

مترادف ثبات : آرام، استحکام، استقامت، استقرار، استواری، پابرجایی، پایداری، دوام، سکون، وقار | ثبت کننده، ضباط، کاتب، محرر متضاد ثبات : ناپایداری | برابر پارسی : پایداری، پا برجایی، استواری، آرامش، پای داری، پایستگی

ثبات

ثبات انواع

ثبات کردن

ثبازر یطوس

ثباط

<hr> مترادف ثبت : درج، ضبط، مرقوم، مندرج، کتابت، نگارش <hr> برابر پارسی : رونویس، پایستگی، نگارش

مترادف ثبت : درج، ضبط، مرقوم، مندرج، کتابت، نگارش برابر پارسی : رونویس، پایستگی، نگارش

ثبت

ثبت آزاد

ثبت اختراع

ثبت اسناد

ثبت اقامتگاه ها

ثبت املاک

ثبت برداشتن

ثبت خروج

ثبت ذخیره

ثبت ذخیرۀ بهنگام

ثبت ذخیرۀ سفر

ثبت ذخیرۀ مهلت دار

ثبت ذخیرۀ مکرر

ثبت ذخیرۀ یکجا

ثبت رهاسازی جنگ افزار

ثبت غذایی

ثبت نام دامنه

ثبت نام مهمان

ثبت ورود

ثبت ورودِ مهمان و بی نام

ثبت پذیر

ثبت پذیری اختراع

<hr> برابر پارسی : آگاشتن، دفترینه کردن

برابر پارسی : آگاشتن، دفترینه کردن

ثبت کردن

ثبر

ثبره

ثبط

ثبق

<hr> مترادف ثبوت : استقرار، پابرجایی، استواری، پایداری، دوام، اثبات، تایید، تحقق <hr> برابر پارسی : ایستایی، پا برجا ماندن

مترادف ثبوت : استقرار، پابرجایی، استواری، پایداری، دوام، اثبات، تایید، تحقق برابر پارسی : ایستایی، پا برجا ماندن

واژه های حرف "ث" - فرهنگ فارسی