جاه طلبی

جاه طلبیدن

<hr> مترادف جاه و جلال : احتشام، تشخص، تعین، جلال، حشمت، شکوه، فر

مترادف جاه و جلال : احتشام، تشخص، تعین، جلال، حشمت، شکوه، فر

<hr> مترادف جاهد : پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد <hr> متضاد جاهد : کاهل <hr> برابر پارسی : واکوش ( هد )، واگذار کردن، واکوش، کوشنده

مترادف جاهد : پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد متضاد جاهد : کاهل برابر پارسی : واکوش ( هد )، واگذار کردن، واکوش، کوشنده

<hr> مترادف جاهل : بی دانش، بی علم، بی معرفت، غافل، نادان، لات، لوطی <hr> متضاد جاهل : دانا <hr> برابر پارسی : نادان، بی خرد، کوراندیش، ناآگاه

مترادف جاهل : بی دانش، بی علم، بی معرفت، غافل، نادان، لات، لوطی متضاد جاهل : دانا برابر پارسی : نادان، بی خرد، کوراندیش، ناآگاه

<hr> مترادف جاهلانه : سفیهانه، نابخردانه، لات وار <hr> متضاد جاهلانه : عاقلانه

مترادف جاهلانه : سفیهانه، نابخردانه، لات وار متضاد جاهلانه : عاقلانه

<hr> مترادف جاودان : پایا، جاویدان، سرمد، فناناپذیر، مخلد، مدام، مستدام <hr> متضاد جاودان : فانی

مترادف جاودان : پایا، جاویدان، سرمد، فناناپذیر، مخلد، مدام، مستدام متضاد جاودان : فانی

<hr> مترادف جاودانه : ابدی، پایا، جاویدان، مخلد، مستمر، همیشگی، دایماً، همواره <hr> متضاد جاودانه : موقت

مترادف جاودانه : ابدی، پایا، جاویدان، مخلد، مستمر، همیشگی، دایماً، همواره متضاد جاودانه : موقت

<hr> مترادف جاودانی : پایا، دیرینگی، سرمدی، نامیرا <hr> متضاد جاودانی : میرایی، ناپایایی

مترادف جاودانی : پایا، دیرینگی، سرمدی، نامیرا متضاد جاودانی : میرایی، ناپایایی