خزش ثانویه

خزش حالت پایا

خزش راه تندخروج

خزش ریل

خزش زمین ساختی

خزش سطحی

خزش گذرا

خزش گستره

خزش گیر

خزشگاه پَسار

خزع

خزعبل

<hr> مترادف خزعبلات : سخنهای بیهوده، سخنان پوچ، لاطائلات، مضحکه ها، اراجیف، یاوه ها، یاوه سرایی ها

مترادف خزعبلات : سخنهای بیهوده، سخنان پوچ، لاطائلات، مضحکه ها، اراجیف، یاوه ها، یاوه سرایی ها

خزعبلات

خزعبیل

خزعل

خزعل اباد

خزعل خان

خزعلیه

<hr> مترادف خزف : سفال، سفالینه، ظرف گلی، سبو، کوزه، خرمهره <hr> برابر پارسی : سفال، آوند سفای، کوزه گلی

مترادف خزف : سفال، سفالینه، ظرف گلی، سبو، کوزه، خرمهره برابر پارسی : سفال، آوند سفای، کوزه گلی

خزف

خزفی

خزل

خزم

خزمه

خزمیان

خزن

خزند

خزنده

خزنده برافشانی

خزندگان

خزنه

<hr> مترادف خزه : جل، جلبک، وزغ

مترادف خزه : جل، جلبک، وزغ

خزه

خزه تباران

خزوک

خزپوش

خزک

خزی

<hr> مترادف خزیدن : سینه مال رفتن، سینه خیز رفتن، آرام آرام حرکت کردن، به گوشه ای پناه بردن

مترادف خزیدن : سینه مال رفتن، سینه خیز رفتن، آرام آرام حرکت کردن، به گوشه ای پناه بردن

خزیدن

خزیده

خزیر

خزیمه

خزین

خزین اباد

<hr> مترادف خزینه : انبار، گنجینه، خزانه، گل خانه، نهال دان <hr> برابر پارسی : گزینه، پالاب، گرمابه، گنجه

مترادف خزینه : انبار، گنجینه، خزانه، گل خانه، نهال دان برابر پارسی : گزینه، پالاب، گرمابه، گنجه

واژه های حرف "خ" - فرهنگ فارسی