صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "د" - فرهنگ فارسی
دفزک
دفزک شدن
دفع
دفع 1
دفع 2
دفع 3
دفع الوقت
دفع انداختن
دفع دادن
دفع دار
دفع دارماند
دفع دریایی
دفع زمینی
دفع شدن
دفع شدنی
دفع فکندن
دفع پسماند
دفع کردن
دفعا
دفعات
دفعه
دفعه خشک
دفعه دار
دفعه کور
دفعی
دفق
دفن
دفن نمودن
دفن کردن
دفن کُلَش
دفن گردانیدن
دفنه
دفنوک
دفنی
دفه
دفو
دفک
دفی
دفیف
دفیله
دفین
دفین کردن
دفینه
دفینه جنگ افزار
دفینۀ بازرگانی
دفینۀ ریخته گری
دفینۀ سکه
دفینۀ شخصی
بیشتر