صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "م" - فرهنگ فارسی
متغیر شدن
متغیر فاصله ای
متغیر متضاد
متغیر مختلط
متغیر مستقل
متغیر نسبتی
متغیر نهان
متغیر همراه
متغیر وابسته
متغیر واسط
متغیر پابند
متغیر پنهان
متغیر پیوسته
متغیر کمکی
متغیر کنش
متغیر گسسته
متغیرانه
متغیره
متفاضل
متفاوت
متفاوض
متفأل
متفجع
متفحص
متفخر
متفرد
متفرس
متفرع
متفرعات
متفرعن
متفرعه
متفرق
متفرق شدن
متفرق کردن
متفرقات
متفرقه
متفطن
متفق
متفق الرای
متفق القول
متفق الکلام
متفق شدن
متفقا
متفقح
متفقد
متفقر
متفقره
متفقع
بیشتر