نصبه

نصبو

نصبی

نصت

<hr> مترادف نصح : اندرزدادن، تذکره، تذکیر، مناصحت، نصیحت کردن، وعظ کردن

مترادف نصح : اندرزدادن، تذکره، تذکیر، مناصحت، نصیحت کردن، وعظ کردن

نصح

<hr> مترادف نصر : عون، کمک، مدد، نصرت، یاری <hr> برابر پارسی : یاریگر، یاری دادن، بخشیدن

مترادف نصر : عون، کمک، مدد، نصرت، یاری برابر پارسی : یاریگر، یاری دادن، بخشیدن

نصر

نصر اباد فریمان

نصر ابادی

نصر الدوله

نصر السلطنه

نصر بن سیار

نصر سامانی

نصراباد

نصراباد جیرویه

نصراباد شهرخراب

نصراباد پائین

نصرالدین

نصرالله

نصرالله بیگلو

نصران

<hr> مترادف نصرانی : ترسا، عیسوی، مسیحی، ناصری

مترادف نصرانی : ترسا، عیسوی، مسیحی، ناصری

نصرانی

نصرانی گداز

<hr> مترادف نصرانیت : ترسایی، عیسویت، مسیحیت

مترادف نصرانیت : ترسایی، عیسویت، مسیحیت

نصرانیت

<hr> مترادف نصرت : پیروزی، ظفر، غلبه، فتح، کمک، مدد، یاری <hr> متضاد نصرت : هزیمت

مترادف نصرت : پیروزی، ظفر، غلبه، فتح، کمک، مدد، یاری متضاد نصرت : هزیمت

نصرت

نصرت اباد

نصرت اباد لکلر

نصرت اثر

نصرت انتساب

نصرت ایت

نصرت جو

نصرت دادن

نصرت دهنده

نصرت دهی

نصرت شاه

نصرت شعار

نصرت طراز

نصرت قرین

نصرت نشان

نصرت کردن

نصرت گستر

نصرت یاب

نصرت یافتن

نصرتی

نصره

نصره الدین

نصری

نصص

<hr> مترادف نصف : شقه، نصفه، نیم، نیمه، یک دوم <hr> برابر پارسی : نیم، نیمه

مترادف نصف : شقه، نصفه، نیم، نیمه، یک دوم برابر پارسی : نیم، نیمه

نصف

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ن" - فرهنگ فارسی