پابرسران

<hr> مترادف پابرهنه : برهنه پا، بی کفش، پاپتی، بی چیز، بی نوا، تهیدست، ندار، یک لاقبا، بی سروپا، پست

مترادف پابرهنه : برهنه پا، بی کفش، پاپتی، بی چیز، بی نوا، تهیدست، ندار، یک لاقبا، بی سروپا، پست

پابرهنه

<hr> مترادف پابست : پای بست، پای بند، گرفتار، مقید، دلباخته، عاشق، مفتون، هواخواه، بنیان، شالوده

مترادف پابست : پای بست، پای بند، گرفتار، مقید، دلباخته، عاشق، مفتون، هواخواه، بنیان، شالوده

<hr> مترادف پابند : مقید، وابسته، اسیر، دچار، گرفتار، عیالوار، متاهل، معیل، دلباخته، عاشق، فریفته، مفتون، هواخواه، بند، قید، پاوند

مترادف پابند : مقید، وابسته، اسیر، دچار، گرفتار، عیالوار، متاهل، معیل، دلباخته، عاشق، فریفته، مفتون، هواخواه، بند، قید، پاوند

<hr> مترادف پات : اورنگ، پاد، تخت، سریر، مات

مترادف پات : اورنگ، پاد، تخت، سریر، مات

<hr> مترادف پاتوق : پاتوغ، کانون، لنگر، مجمع، محفل، مرکز، میعادگاه، وعده گاه <hr> برابر پارسی : گردگاه، پادَرَفش، نیشمَک

مترادف پاتوق : پاتوغ، کانون، لنگر، مجمع، محفل، مرکز، میعادگاه، وعده گاه برابر پارسی : گردگاه، پادَرَفش، نیشمَک