<hr> مترادف پارلمان : سنا، مجلس، مجلس شورا <hr> برابر پارسی : مهستان

مترادف پارلمان : سنا، مجلس، مجلس شورا برابر پارسی : مهستان

پارلمان

پارلمان تاریسم

پارلمنت طویل

پارلوار بورژواها

پارم

پارم و پلزانس

پارمانتیه

پارمنین

پارمیر

پارناس

پارناسین

پارنج

پارنجن

پارنل

پارنی

پارنیک

<hr> مترادف پاره : برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت، بهر، حصه، قسمت، بخش، فصل، دریده، شرحه، گسسته، گسیخته، ژنده، غاز، فرسوده، مندرس، خرقه، مرقع، وصله، پرش، پرواز، پریدن، باج، خراج، رشوت، رشوه، کود

مترادف پاره : برخ، برخه، تکه، جزء، قطعه، لخت، بهر، حصه، قسمت، بخش، فصل، دریده، شرحه، گسسته، گسیخته، ژنده، غاز، فرسوده، مندرس، خرقه، مرقع، وصله، پرش، پرواز، پریدن، باج، خراج، رشوت، رشوه، کود

پاره

پاره اسب

پاره خوار

پاره دم

پاره دهنده

پاره دوختن

<hr> مترادف پاره دوز : پینه دوز، تعمیرگر، کفشدوز، لاخه دوز

مترادف پاره دوز : پینه دوز، تعمیرگر، کفشدوز، لاخه دوز

پاره دوز

پاره دوزی

پاره سنگ

پاره شدن

پاره شفاف

پاره فشار

پاره پار

پاره پارش

<hr> مترادف پاره پاره : بخش بخش، تکه تکه، چاک چاک، شرحه شرحه، قسمت قسمت، قطعه قطعه، لخت لخت، مرقع، مندرس

مترادف پاره پاره : بخش بخش، تکه تکه، چاک چاک، شرحه شرحه، قسمت قسمت، قطعه قطعه، لخت لخت، مرقع، مندرس

پاره پاره

پاره پاره زاده

پاره پاره کردن

<hr> مترادف پاره پوره : پاره پاره، ژنده، فرسوده، مندرس

مترادف پاره پوره : پاره پاره، ژنده، فرسوده، مندرس

پاره پوره

پاره چین

پاره چین تصویری

پاره چین راست عکس

پاره چین سازی

پاره چین عکسی

پاره چین عکسی هوایی

پاره چین عکسیِ واپایش شده

پاره چین منظر

پاره چین نواری

پاره چین نیمه واپایش شده

پاره چین هوایی

پاره چین واپایش شده

پاره چین واپایش نشده

پاره ژرف سنگ

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "پ" - فرهنگ فارسی