دیکشنری تخصصی

aerial triangulation or at or at

aerial work

aerinite

aerlal photograph

aero generator

aero triangulation

aero vision

<hr> معنی : هوایی، هوازی <hr> معانی دیگر : هوازی (گیاه یا جانداری که فقط در مجاورت اکسیژن قادر به زندگی است)، وابسته به ریز جانداران (میکرو ارگانیسم های) هوازی

معنی : هوایی، هوازی معانی دیگر : هوازی (گیاه یا جانداری که فقط در مجاورت اکسیژن قادر به زندگی است)، وابسته به ریز جانداران (میکرو ارگانیسم های) هوازی

aerobic

aerobic bacteria

aerobic conditions

aerobic digestion

aerobic organism

<hr> (علم شناخت میکروب ها و آلودگرهایی که در هوا حرکت می کنند) هوا گرد شناسی، هوا زیست شناسی

(علم شناخت میکروب ها و آلودگرهایی که در هوا حرکت می کنند) هوا گرد شناسی، هوا زیست شناسی

aerobiology

aerodinamik

<hr> معنی : پروازگاه، فرودگاه هواپیما <hr> معانی دیگر : (انگلیس) فرودگاه (به ویژه اگر کوچک باشد)

معنی : پروازگاه، فرودگاه هواپیما معانی دیگر : (انگلیس) فرودگاه (به ویژه اگر کوچک باشد)

aerodrome

aerodrome beacon

aerodrome elevation

aerodrome identification sign

aerodrome reference point

aerodrome reference temperature

<hr> معنی : مربوط به مبحی حرکت گازا و وا <hr> معانی دیگر : مربوط به مبحک حرکت گازها و هوا

معنی : مربوط به مبحی حرکت گازا و وا معانی دیگر : مربوط به مبحک حرکت گازها و هوا

aerodynamic

aerodynamic drag or aerodynamic or aerodynamic

aerodynamic shape

<hr> معنی : مبحی حرکت گازا و وا <hr> معانی دیگر : (علم شناخت فشار هوا و گازها بر اجسام - به ویژه هواپیما و اتومبیل) آیرودینامیک، هوا پویایی شناسی، مبحک حرکت گازها و هوا، علم مربوط به حرکت اجسام درگازها و هوا

معنی : مبحی حرکت گازا و وا معانی دیگر : (علم شناخت فشار هوا و گازها بر اجسام - به ویژه هواپیما و اتومبیل) آیرودینامیک، هوا پویایی شناسی، مبحک حرکت گازها و هوا، علم مربوط به حرکت اجسام درگازها و هوا

aerodynamics

aerofall mill

aeroflotation

<hr> علوم هوایى : مقطع ایرودینامیکى

علوم هوایى : مقطع ایرودینامیکى

aerofoil

<hr> نامه ء هوایی، نامه ء مخصوص پست هوایی، هوانامه

نامه ء هوایی، نامه ء مخصوص پست هوایی، هوانامه

aerogram

aerograph

aerohydratherapy

<hr> معنی : شخانه، شهاب ثاقب، شهاب سماوی <hr> معانی دیگر : (قدیمی) سنگ آسمانی، ارولیت

معنی : شخانه، شهاب ثاقب، شهاب سماوی معانی دیگر : (قدیمی) سنگ آسمانی، ارولیت

aerolite

aerolithology

<hr> معنی : وابسته به هواشناسی <hr> معانی دیگر : وابسته بهواشناسی

معنی : وابسته به هواشناسی معانی دیگر : وابسته بهواشناسی

aerological

aerological analysis

aerological day

aerological diagram

aerological station

aerological table

<hr> معنی : هواشناسی، جوشناسی <hr> معانی دیگر : بخشی از علم هواشناسی که با شناخت هوا (به ویژه در ارتفاعات بالا) سر و کار دارد

معنی : هواشناسی، جوشناسی معانی دیگر : بخشی از علم هواشناسی که با شناخت هوا (به ویژه در ارتفاعات بالا) سر و کار دارد

aerology

aeromagnetic map

aeromagnetic surveying

<hr> (دستگاه ثبت وضع آب و هوا که توسط هواپیما یا بالن حمل می شود) هوانگار هوابرد

(دستگاه ثبت وضع آب و هوا که توسط هواپیما یا بالن حمل می شود) هوانگار هوابرد

aerometeorograph

<hr> معنی : چگالی سنج <hr> معانی دیگر : (دستگاه سنجش چگالی هوا و گازها) چگالی سنج هوا، آیرومتر، دستگاه اندازه گیری چگالی و جرم هوا

معنی : چگالی سنج معانی دیگر : (دستگاه سنجش چگالی هوا و گازها) چگالی سنج هوا، آیرومتر، دستگاه اندازه گیری چگالی و جرم هوا

aerometer

aeronautical beacon

<hr> (نقشه ی توپوگرافیک یک محل که برای راهنمایی خلبانان درست می شود) نقشه ی هوانوردی

(نقشه ی توپوگرافیک یک محل که برای راهنمایی خلبانان درست می شود) نقشه ی هوانوردی

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی