دیکشنری تخصصی

amylases

amylograph

<hr> معنی : هیدرات سلولز ژلاتینی، نشاستهای <hr> معانی دیگر : خوراک یا ماده ی نشاسته دار، نشاسته ای غذا

معنی : هیدرات سلولز ژلاتینی، نشاستهای معانی دیگر : خوراک یا ماده ی نشاسته دار، نشاسته ای غذا

amyloid

<hr> (شیمی) آمیلوپکتین (پولیمر گلوکز - مقایسه شود با: amylose)

(شیمی) آمیلوپکتین (پولیمر گلوکز - مقایسه شود با: amylose)

amylopectin

<hr> (فیزیولوژی) آمیلوپسین (آمیلاز مترشحه از لوزالمعده)

(فیزیولوژی) آمیلوپسین (آمیلاز مترشحه از لوزالمعده)

amylopsin

<hr> (شیمی)، آمیلوز (مواد داخل دانه های نشاسته که در آب حل می شود)، ماده ء قندی که داخل ذرات نشاسته ای را تشکیل میدهد، موادی که از تجزیه ء نشاسته بدست میایندبفرمول x c6h10o5، دکسترین

(شیمی)، آمیلوز (مواد داخل دانه های نشاسته که در آب حل می شود)، ماده ء قندی که داخل ذرات نشاسته ای را تشکیل میدهد، موادی که از تجزیه ء نشاسته بدست میایندبفرمول x c6h10o5، دکسترین

amylose

<hr> (شیمی) آمیلوم (نام فنی نشاسته)، نشاسته

(شیمی) آمیلوم (نام فنی نشاسته)، نشاسته

amylum

an annya bhakthi

an indeterminacy resolving

an infinitive mass

an inspection of

ana log control

<hr> (در مورد باد و هوا) به سوی بالا، فرازسوی

(در مورد باد و هوا) به سوی بالا، فرازسوی

anabatic

anabatic wind

anabolic

anabolic steroids

<hr> (تنکردشناسی) سوخت و ساخت بافت ساز، آنابولیسم، فراگوهرش (تبدیل خوراک به بافت در جانداران و گیاهان - مقایسه شود با: catabolism)

(تنکردشناسی) سوخت و ساخت بافت ساز، آنابولیسم، فراگوهرش (تبدیل خوراک به بافت در جانداران و گیاهان - مقایسه شود با: catabolism)

anabolism

<hr> (شاخه ای که از رود جدا شده و دوباره به آن می پیوندد) شاخابه، چم رود

(شاخه ای که از رود جدا شده و دوباره به آن می پیوندد) شاخابه، چم رود

anabranch

anacestral river

anaclinal or contraclinal or contraclinal

anacoustic zone

anaerobatic

<hr> معنی : ناهوازی، زنده و فعال بدون هوا و اکسیژن <hr> معانی دیگر : وابسته به ناهوازیان

معنی : ناهوازی، زنده و فعال بدون هوا و اکسیژن معانی دیگر : وابسته به ناهوازیان

anaerobic

anaerobic bacteria

anaerobic conditions

anaerobic decay

anaerobic fermentation

anaerobic holding system

anaerobic lagoon

anaerobic organism

anaerobic sediment

anafront

anagenesis

anaglacier

<hr> زینت (به ویژه عاج یا سنگ بهادار) برجسته کاری شده، حجاری برجسته روی سنگ های کوچک زینتی، تزئینات برجسته

زینت (به ویژه عاج یا سنگ بهادار) برجسته کاری شده، حجاری برجسته روی سنگ های کوچک زینتی، تزئینات برجسته

anaglyph

anahata chakra

anahata nada

anahata or heart chakra or heart chakra or chakra

<hr> (روان شناسی - بنا به عقیده ی فروید) دومین مرحله ی روان جنسی (از یک و نیم تا سه سالگی)، مقعدی، وابسته به یا مجاور کون، مرزی، مخرجی، مخفف:، تشبیه، تجزیه و تحلیل، مربوط به مقعد، مجاور مقعد

(روان شناسی - بنا به عقیده ی فروید) دومین مرحله ی روان جنسی (از یک و نیم تا سه سالگی)، مقعدی، وابسته به یا مجاور کون، مرزی، مخرجی، مخفف:، تشبیه، تجزیه و تحلیل، مربوط به مقعد، مجاور مقعد

anal

anal cell

anal lobe

anal vein

analcime or analcidite or analcidite or analcite or analzim

<hr> (نجوم)، سنجه ای که درجه ی تمایل خورشید در هر روز سال را حساب می کند

(نجوم)، سنجه ای که درجه ی تمایل خورشید در هر روز سال را حساب می کند

analemma

<hr> معنی : داروی مسکن <hr> معانی دیگر : (پزشکی - داروسازی)، داروی دردکش، دردنشان

معنی : داروی مسکن معانی دیگر : (پزشکی - داروسازی)، داروی دردکش، دردنشان

analgesic

<hr> مربوط به تجزیه، تحلیلى

مربوط به تجزیه، تحلیلى

analitical

<hr> معنی : قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه <hr> معانی دیگر : (وابسته به روش سنجشی که درآن یک عامل مثلا صدا یا حرارت بر حسب عامل دیگری مثلا ولتاژ برق سنجیده می شود - وابسته به تبدیل موج صدا یا برق به شیار روی صفحه ی گرامافون و غیره) قیاسی، تشابهی، آنالوگ، فراسنج، فراسنجگر، قیاسگر، همسان، وابسته به کامپیوتر فراسنجگر (قیاسی)، (در مورد صفحه ی ساعت و غیره) عقربه دار، غیررقمی، مانسته (در مقابل رقمی: digital)، مانند، نظیر، فلسفه لغت متشابه

معنی : قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه معانی دیگر : (وابسته به روش سنجشی که درآن یک عامل مثلا صدا یا حرارت بر حسب عامل دیگری مثلا ولتاژ برق سنجیده می شود - وابسته به تبدیل موج صدا یا برق به شیار روی صفحه ی گرامافون و غیره) قیاسی، تشابهی، آنالوگ، فراسنج، فراسنجگر، قیاسگر، همسان، وابسته به کامپ

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی