دیکشنری تخصصی

bus enumerator

bus extender

bus fare

bus gallery

bus lane

bus mouse

bus network

bus only lane

bus only street

bus rapit transit

bus roadway

bus route

bus route map

bus sizer

<hr> معنی : ایستگاه اتوبوس <hr> معانی دیگر : ایستگاه اتوبوس (bus shelter هم می گویند به ویژه اگر تاق داشته باشد)

معنی : ایستگاه اتوبوس معانی دیگر : ایستگاه اتوبوس (bus shelter هم می گویند به ویژه اگر تاق داشته باشد)

bus stop

bus stop capacity

bus stop information sign

bus stop location

bus stop with shade

bus stop without shade

bus subway

bus system

bus terminal

bus terminal facilities

bus ticket

bus topology

bus turnout

<hr> الکترونیک : شین اصلى علوم هوایى : جعبه تقسیم، ریل هادى، شینه جریان علوم مهندسى : شینه جامع ریل تماس

الکترونیک : شین اصلى علوم هوایى : جعبه تقسیم، ریل هادى، شینه جریان علوم مهندسى : شینه جامع ریل تماس

busbar

<hr> معنی : بته، بوته، شاخ و برگ <hr> معانی دیگر : (گیاه کوتاهی که به جای یک ساقه ی اصلی چندین ساقه ی گسترنده دارد) گیاه پرپشت، بیاره، هرچیز شبیه بته، بته مانند (به ویژه دم جانور اگر پرپشت و فرچه مانند باشد)، جاروبکی، جاروبک مانند، فرچه مانند، (معمولا با: the) بوته زار وحشی، سرزمین پربته و رام نشده و بی ساکن، جنگل، جای دور افتاده، (مانند بته) پرپشت و گسترده شدن یا بودن، بته زار، جای پوشیده از بته، تیماس، (خودمانی) ریش (به ویژه اگر بلند و پرپشت باشد)، (مهجور) میخانه، (مهجور) شاخه ی پاپیتال که سابقا نشان شراب بود و بر تابلوی میخانه ها می کشیدند، با بته آراستن یا پوشاندن یا احاطه کردن، (امریکا - خودمانی) ناپیشه کار و ناشی، بی ارزش، ناچیز، (مکانیک)، بوش، آستر (فلزی یا پلاستیکی)، لایی، غلاف، غلافک، شا&nbsp; وبرگ

معنی : بته، بوته، شاخ و برگ معانی دیگر : (گیاه کوتاهی که به جای یک ساقه ی اصلی چندین ساقه ی گسترنده دارد) گیاه پرپشت، بیاره، هرچیز شبیه بته، بته مانند (به ویژه دم جانور اگر پرپشت و فرچه مانند باشد)، جاروبکی، جاروبک مانند، فرچه مانند، (معمولا با: the) بوته زار وحشی، سرزمین پربته و رام نشده و بی ساکن،

bush

<hr> چکش سنگ تراشی (که ضربه خور آن پستی و بلندی دارد و با آن سطح سنگ را مسطح و زبر می کنند)، چکش برقی

چکش سنگ تراشی (که ضربه خور آن پستی و بلندی دارد و با آن سطح سنگ را مسطح و زبر می کنند)، چکش برقی

bush hammer

bush hammering

bush thick undergrowth

<hr> معنی : پیمانه، کیل، با پیمانه وزن کردن <hr> معانی دیگر : بوشل (پیمانه ی غلات و میوه جات که معادل است با سی و دو کوارتز یا 35/24 لیتر و یا هشت گالن)، ظرفی به گنجایش یک بوشل، وزنی برابر یک بوشل، (عامیانه) مقدار زیاد (مخفف آن: bu)، (امریکا) وصله کردن، تغییر دادن، تعمیر کردن (به ویژه جامه)، مقیاس وزنی است معادل 4 پک peck و23 کوارتز quarts، پیمانه غله ومیوه که درحدود63 لیتر است

معنی : پیمانه، کیل، با پیمانه وزن کردن معانی دیگر : بوشل (پیمانه ی غلات و میوه جات که معادل است با سی و دو کوارتز یا 35/24 لیتر و یا هشت گالن)، ظرفی به گنجایش یک بوشل، وزنی برابر یک بوشل، (عامیانه) مقدار زیاد (مخفف آن: bu)، (امریکا) وصله کردن، تغییر دادن، تعمیر کردن (به ویژه جامه)، مقیاس وزنی است مع

bushel

bushido

bushmakinite

bushveld complex or bushveld or bushveld

businedd data processing

<hr> معنی : حرفه، داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، سوداگری <hr> معانی دیگر : شغل، کار، کسب، (جمع) مشغله، کار ویژه، وظیفه، عمل، مسئولیت، بازرگانی، وابسته به بازرگانی، تجارتی، سوداگرانه، محل کسب (تجارتخانه، شرکت، مغازه، دکان، کارخانه و غیره)، مشتری بودن، موضوع

معنی : حرفه، داد و ستد، تجارت، بنگاه، کار و کسب، کاسبی، سوداگری معانی دیگر : شغل، کار، کسب، (جمع) مشغله، کار ویژه، وظیفه، عمل، مسئولیت، بازرگانی، وابسته به بازرگانی، تجارتی، سوداگرانه، محل کسب (تجارتخانه، شرکت، مغازه، دکان، کارخانه و غیره)، مشتری بودن، موضوع

business

business administration

business combination

<hr> (اقتصاد) چرخه ی اقتصادی (هریک از نوسانات وضع بازار و تجارت که چند ماه یا سال طول می کشد)، دوره ی رونق یا کسادی بازرگانی

(اقتصاد) چرخه ی اقتصادی (هریک از نوسانات وضع بازار و تجارت که چند ماه یا سال طول می کشد)، دوره ی رونق یا کسادی بازرگانی

واژه های حرف "b" - دیکشنری تخصصی