دیکشنری تخصصی

<hr> (شیمی و فیزیولوژی) لاشزاد (الکالوئید آبگونه و بی رنگ و بدبویی به فرمول nh2(ch2)5nh2)

(شیمی و فیزیولوژی) لاشزاد (الکالوئید آبگونه و بی رنگ و بدبویی به فرمول nh2(ch2)5nh2)

cadaverine

<hr> کامپیوتر : computer aided design and draftingطراحى و نقشه کشى به کمک کامپیوتر

کامپیوتر : computer aided design and draftingطراحى و نقشه کشى به کمک کامپیوتر

cadd

cadder or ice foot or ice foot

<hr> (جانورشناسی) بال مودار (حشرات راسته ی trichoptera - دارای بدنی نرم و شاخک و پاهای دراز و چهاربال پشمالو)

(جانورشناسی) بال مودار (حشرات راسته ی trichoptera - دارای بدنی نرم و شاخک و پاهای دراز و چهاربال پشمالو)

caddis fly

cadicone

cadit quaestio

cadmia

<hr> (شیمی) کادمیم (عنصر شیمیایی خمش پذیر و رسانا و نقره فام که به صورت سولفید یا کربنات در خاک معدنی روی یافت می شود - نشان آن: cd، وزن اتمی: 112/40، شماره ی اتمی: 48، نقطه ی گداز: 321/1c)

(شیمی) کادمیم (عنصر شیمیایی خمش پذیر و رسانا و نقره فام که به صورت سولفید یا کربنات در خاک معدنی روی یافت می شود - نشان آن: cd، وزن اتمی: 112/40، شماره ی اتمی: 48، نقطه ی گداز: 321/1c)

cadmium

cadmium cell

cadmium colour

cadmium selenide photoconductive cell

<hr> (شیمی) سولفید کادمیم (رنگیزه ی زهرینی به فرمول cds که به گونه های مختلف رنگ زرد به ویژه کادمیم پرتقالی cadmium orange و کادمیم زرد cadmium yellow وجود دارد)

(شیمی) سولفید کادمیم (رنگیزه ی زهرینی به فرمول cds که به گونه های مختلف رنگ زرد به ویژه کادمیم پرتقالی cadmium orange و کادمیم زرد cadmium yellow وجود دارد)

cadmium sulfide

cadmium sulfide photoconductive cell

cadmium telluride detector

cadmoindite

cadmoselite

cadomian cycle or cadomian or cadomian

cadon

caduca

caduciary

<hr> معنی : زود گذر، تندگذر، زود افت <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) ناپایدار، زودریز (مانند برخی برگ ها یا گلبرگ ها)، فناناپذیر

معنی : زود گذر، تندگذر، زود افت معانی دیگر : (گیاه شناسی) ناپایدار، زودریز (مانند برخی برگ ها یا گلبرگ ها)، فناناپذیر

caducous

cadwaladerite

<hr> کامپیوتر : computer aided engineeringمهندسى توسط کامپیوتر

کامپیوتر : computer aided engineeringمهندسى توسط کامپیوتر

caeclians

<hr> رجوع شود به: cecum، روده کور

رجوع شود به: cecum، روده کور

caecum

caen stone

caesium

cafarsite

cafemic

cafetite

<hr> معنی : کافئین <hr> معانی دیگر : کافئین

معنی : کافئین معانی دیگر : کافئین

caffeine

caffes

<hr> معنی : قفس، چادر زدن، در قفس نهادن، در زندان افکندن <hr> معانی دیگر : در قفس کردن، نرده دار کردن، محصور کردن، محوطه ی نرده کشی شده (مثلا برای نگهداری از زندانیان)، هرگونه اتاق یا جای نرده دار (مانند برخی آسانسورهای قدیمی)، (قدیمی) زندان، حلقه و تور بسکتبال، (در هاکی) دروازه

معنی : قفس، چادر زدن، در قفس نهادن، در زندان افکندن معانی دیگر : در قفس کردن، نرده دار کردن، محصور کردن، محوطه ی نرده کشی شده (مثلا برای نگهداری از زندانیان)، هرگونه اتاق یا جای نرده دار (مانند برخی آسانسورهای قدیمی)، (قدیمی) زندان، حلقه و تور بسکتبال، (در هاکی) دروازه

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی