دیکشنری تخصصی

caillot

cainophyticum

cairm

<hr> معنی : سنگ قبر، توده سنگ، تل سنگ <hr> معانی دیگر : (توده ای از سنگ که به صورت مخروط روی هم چیده باشند برای یادبود یا نشانه) سنگ چین، سنگ نشانه، سنگ تل

معنی : سنگ قبر، توده سنگ، تل سنگ معانی دیگر : (توده ای از سنگ که به صورت مخروط روی هم چیده باشند برای یادبود یا نشانه) سنگ چین، سنگ نشانه، سنگ تل

cairn

<hr> در کوهی (سنگ کوارتز زرد یا قهوه ای که گوهر نیمه بهادار است)

در کوهی (سنگ کوارتز زرد یا قهوه ای که گوهر نیمه بهادار است)

cairngorm

<hr> شهر قاهره (پایتخت مصر)، قاهره

شهر قاهره (پایتخت مصر)، قاهره

cairo

<hr> معنی : واگون مهمات، صندوق مهمات، ارابه ارتشی <hr> معانی دیگر : جعبه ی جنگ افزار، ارابه ی دوچرخه برای ترابری مهمات، محفظه یا صندوق زیر آبی (که در آن پایه ی سد و پل و ساختمان های زیر آبی را می سازند)، صندوقی که برای بالا آوردن کشتی های غرق شده به کار می رود

معنی : واگون مهمات، صندوق مهمات، ارابه ارتشی معانی دیگر : جعبه ی جنگ افزار، ارابه ی دوچرخه برای ترابری مهمات، محفظه یا صندوق زیر آبی (که در آن پایه ی سد و پل و ساختمان های زیر آبی را می سازند)، صندوقی که برای بالا آوردن کشتی های غرق شده به کار می رود

caisson

<hr> رجوع شود به: decompression sickness

رجوع شود به: decompression sickness

caisson disease

cajon

<hr> معنی : کیک، قالب، قرص، بشکل کیک دراوردن، قالب کردن <hr> معانی دیگر : (شیرینی پزی) کیک، (چونه یا توده ای از خمیر یا سیب زمینی کوفته و غیره که طبخ یا سرخ شود) شامی، نواله، کنجاله، (صابون و یخ و کره و غیره) قالب، کلوچه، (هر چیزی که سفت شده یا بسته شده باشد مثل گل یا خون)، کبره، پوسته، لخته، دلمه، قشر، کبره بستن، پوسته بستن (مثل گل و لای)، دلمه بستن (مثل خون)

معنی : کیک، قالب، قرص، بشکل کیک دراوردن، قالب کردن معانی دیگر : (شیرینی پزی) کیک، (چونه یا توده ای از خمیر یا سیب زمینی کوفته و غیره که طبخ یا سرخ شود) شامی، نواله، کنجاله، (صابون و یخ و کره و غیره) قالب، کلوچه، (هر چیزی که سفت شده یا بسته شده باشد مثل گل یا خون)، کبره، پوسته، لخته، دلمه، قشر، کبره 

cake

cake dyeing

cake package

cake thickness

cake y

caking coal or binding coal or binding coal

caking index

<hr> مخفف:، کالیبر، کالری، کالیفرنیا، مخفف: کالیبر مخفف: کالری مخفف: کالری کوچک مخفف: کالیفرنیا مخفف: کالری بزرگ، مخفف: کالیبر مخفف: کالری مخفف: کالری کوچک مخفف: کالیفرنیا مخفف: کالری بزرگ

مخفف:، کالیبر، کالری، کالیفرنیا، مخفف: کالیبر مخفف: کالری مخفف: کالری کوچک مخفف: کالیفرنیا مخفف: کالری بزرگ، مخفف: کالیبر مخفف: کالری مخفف: کالری کوچک مخفف: کالیفرنیا مخفف: کالری بزرگ

cala

cala coast or calas coast or calas coast

calabrian

calacitic lime

calaite

<hr> رجوع شود به: hemimorphite، کالامین (پودر سرخ رنگ حاوی اکسید روی و کمی اکسید فریک)

رجوع شود به: hemimorphite، کالامین (پودر سرخ رنگ حاوی اکسید روی و کمی اکسید فریک)

calamine

calamistrum

calamites

calance ersion

calanco

<hr> کالاوریت (تلورید طلا به فرمول aute2)

کالاوریت (تلورید طلا به فرمول aute2)

calaverite

calavrite

calc or alkali rock series or calc alkali or calc alkali

calc or flint or flint or flint

calc or schist

calc or silicate marble or calc or silicate or calc or silicate

calc or silicate rock

calc tufa

calcable earth

calcan

calcarenitic limestone or limestone or limestone

calcareo argillosilicious

calcareo humiferous

calcareos

calcareosilicious soil

<hr> معنی : اهکی، دارای کلسیم <hr> معانی دیگر : (شیمی) وابسته به کربنات کلسیم یا کلسیم یا آهک

معنی : اهکی، دارای کلسیم معانی دیگر : (شیمی) وابسته به کربنات کلسیم یا کلسیم یا آهک

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی