دیکشنری تخصصی

cattle hair

cattle tarrace

cattlo

catuion

<hr> تلویزیون کابلی،تلویزیون سیمی، تلویزیون مشترک، مخفف:

تلویزیون کابلی،تلویزیون سیمی، تلویزیون مشترک، مخفف:

catv

<hr> معنی : راه باریک و گربه رو <hr> معانی دیگر : گربه رو، راه باریک (مثلا در راستای پل راه آهن یا بالای موتور خانه ی کشتی)، راه یک نفره

معنی : راه باریک و گربه رو معانی دیگر : گربه رو، راه باریک (مثلا در راستای پل راه آهن یا بالای موتور خانه ی کشتی)، راه یک نفره

catwalk

<hr> الکترونیک : سوزن بلور، (رادیو و الکترونیک) سیم نوک تیز و خم پذیر که به منظور اتصال به بلور (کریستال) نیمه هادی به کار گرفته می شود، سبیل گربه (نوعی سیم سر تیز و سفت)، سیم بلور گیر، سوزن بلور

الکترونیک : سوزن بلور، (رادیو و الکترونیک) سیم نوک تیز و خم پذیر که به منظور اتصال به بلور (کریستال) نیمه هادی به کار گرفته می شود، سبیل گربه (نوعی سیم سر تیز و سفت)، سیم بلور گیر، سوزن بلور

catwhisker

cat’s hole

caucasian rug

cauchy

cauchy condensation test

cauchy condition

cauchy condition for convergence of sequences

cauchy condition for convergence of series

cauchy condition for uniform convergence

cauchy criterion

cauchy distribution

cauchy distribution law

cauchy goursat theorem

cauchy hadamard formula

cauchy inequality

cauchy integral

cauchy integral formula

cauchy polygon

cauchy principal value

cauchy principal value of integral

cauchy process

cauchy product

cauchy product of power series

cauchy product of series

cauchy remainder

cauchy representation

cauchy residue theorem

cauchy riemann equations

cauchy s strain

cauchy schwarz inequality

cauchy schwarz inequality for inner product

cauchy schwarz inequality for integrals

cauchy sequence

cauchy sequence in a metric space

cauchy sequence of rational numbers

cauchy sequence of real numbers

cauchy theorem

cauchy theory

cauda

<hr> معنی : وابسته به دم <hr> معانی دیگر : دمی، دمسان، روی دم، نزدیک دم، دم وار

معنی : وابسته به دم معانی دیگر : دمی، دمسان، روی دم، نزدیک دم، دم وار

caudal

caudal furca

caudal process

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی