دیکشنری تخصصی

<hr> (فیزیک) اشعه ی کاتدی، پرتوهای کاتدی

(فیزیک) اشعه ی کاتدی، پرتوهای کاتدی

cathode rays

cathode resistor

cathode spot

cathodic corrosion

cathodic disbonding

cathodic disbondment

cathodic pickling

cathodic protection

cathodic protection cp

cathodic rays

<hr> الکترونیک : لومینانس کاتدى

الکترونیک : لومینانس کاتدى

cathodoluminescence

cathodophosphorescence

cathole

<hr> معنی : یون مثبت <hr> معانی دیگر : (برق و مکانیک) کاتیون (یون دارای بار مثبت) (در مقابل: آنیون anion)، فرویند، kation : یون مثبت

معنی : یون مثبت معانی دیگر : (برق و مکانیک) کاتیون (یون دارای بار مثبت) (در مقابل: آنیون anion)، فرویند، kation : یون مثبت

cation

cation active

cation exchange

cation exchange capacit

cation exchange capacity

cation exchange resin

cation exchanger

cation percentage nonacid

cation resin

<hr> معنی : دارای کاتیون فعال <hr> معانی دیگر : دارای کاتیون فعال

معنی : دارای کاتیون فعال معانی دیگر : دارای کاتیون فعال

cationic

cationic collector

cationic detergent

cationic dye

cationic flocculant

cationic flotation

cationic polymerization

cationic retarder

cationic surfactant

<hr> (گیاه شناسی) گل آذین دم گربه ای، گل دم گربه ای (مثل گل درخت گردو و تبریزی)، آرایش نگینی، گل بیدمشک ومانند ان

(گیاه شناسی) گل آذین دم گربه ای، گل دم گربه ای (مثل گل درخت گردو و تبریزی)، آرایش نگینی، گل بیدمشک ومانند ان

catkin

catline rope guide

catline sheave

catlinite

catocin

catogene

cats eye

catstep

cattage key people

<hr> (گیاه شناسی) اکالیفا، کرفو، گرز، دم گربه، لویی (جنس typha از خانواده ی cattail به ویژه t. angustifloia و t. latifolia ـ وابسته به گیاهان تیره ی typhaceae از راسته ی typhales از گیاهان تک لپه ای و باتلاق زی)، پته لویی

(گیاه شناسی) اکالیفا، کرفو، گرز، دم گربه، لویی (جنس typha از خانواده ی cattail به ویژه t. angustifloia و t. latifolia ـ وابسته به گیاهان تیره ی typhaceae از راسته ی typhales از گیاهان تک لپه ای و باتلاق زی)، پته لویی

cattail

catter

cattierite

cattiite

<hr> معنی : گله گاو، احشام و اغنام <hr> معانی دیگر : (محلی) حیوانات اهلی روستایی (مانند گاو و گوسفند و اسب)، چهارپا، دام ها، رمه، ستور، احشام، گاوها (اعم از نر و ماده و اخته شده و گوساله)، گواره، (تحقیر آمیز) توده ی مردم، عوام الناس

معنی : گله گاو، احشام و اغنام معانی دیگر : (محلی) حیوانات اهلی روستایی (مانند گاو و گوسفند و اسب)، چهارپا، دام ها، رمه، ستور، احشام، گاوها (اعم از نر و ماده و اخته شده و گوساله)، گواره، (تحقیر آمیز) توده ی مردم، عوام الناس

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی