دیکشنری تخصصی

common notions

common omega

common opal

common ownership

common packet data channel

common phi

common pitch

common point

common principles

common program

common property

<hr> قدرنسبت (تصاعد هندسی)

common ratio

common refinement

common reflection point

common return

common run out check

common salt

common size statements

common source amplifier

<hr> (اقتصاد - سهام شرکت ها) سهم عادی (درمقابل سهم ممتاز: preferred stock)، سهام معمولی شرکت، سهام عادی

(اقتصاد - سهام شرکت ها) سهم عادی (درمقابل سهم ممتاز: preferred stock)، سهام معمولی شرکت، سهام عادی

common stock

common stock equivalent

common storage

common tangent

common tangent of two circles

common to hold in

common twill

common user access

<hr> رجوع شود به: commonalty، تشابه، همانندی

رجوع شود به: commonalty، تشابه، همانندی

commonality

commonality analysis

commpound steam pump

commulative frequency curve

commulative in flow

communality

communi dividundo

communicable disease

<hr> مخابره کردن کامپیوتر : ارتباط

مخابره کردن کامپیوتر : ارتباط

communicating

communicating pore

communicating states

<hr> <b>معنی</b> : علاقه، ارتباط، معاشرت، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، تماس <hr> <b>معانی دیگر</b> : رسانگری، رسانش، (خبر و علامت و غیره) مبادله، تبادل، گفت و شنود، ربط، رابطه، (جمع با فعل مفرد) بیان (شفاهی و کتبی)، علم رساندن علامات و اطلاعات، اطلاع، علامت (داده یا مخابره شده)، آگهگان، اگه سازی، رابطه صمیمی، رابطه نزدیک (دل به دل)، وسیله ی ارتباط، رسانه، (جمع) تلفن و رادیو و تلگراف و غیره، رسانه ها، (جمع) وسایل ترابری (مانند راه آهن و کامیون)، راهرو

معنی : علاقه، ارتباط، معاشرت، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، تماس معانی دیگر : رسانگری، رسانش، (خبر و علامت و غیره) مبادله، تبادل، گفت و شنود، ربط، رابطه، (جمع با فعل مفرد) بیان (شفاهی و کتبی)، علم رساندن علامات و اطلاعات، اطلاع، علامت (داده یا مخابره شده)، آگهگان، اگه سازی، رابطه صمیمی، رابطه نز

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی