دیکشنری تخصصی

field programmable logic array prgrammable logic array

field protection

field quantity

field quantum

field regulator

field reversal

field rheostat

field sampling

field sensitivity

field sequential color television

field sheet

field size

field sketching

field splice

field sprinkler method

field strength

field strength field intensity

field strip cropping

field study

field supervision

field survey

field tee

field template

field terminal platform ftp

<hr> (اتومبیل یا اسباب و غیره را) عملا امتحان کردن، آزمون عملی کردن (ابزار و غیره)، (تحت شرایط واقعی) آزمایش کردن، ازمون پایکار

(اتومبیل یا اسباب و غیره را) عملا امتحان کردن، آزمون عملی کردن (ابزار و غیره)، (تحت شرایط واقعی) آزمایش کردن، ازمون پایکار

field test

<hr> (فیزیک) پنداره ی میدان ها، تئوری میدان ها

(فیزیک) پنداره ی میدان ها، تئوری میدان ها

field theory

field training

<hr> مسابقه ی سرعت و شکار یابی سگ های شکاری (در دشت شکار)

مسابقه ی سرعت و شکار یابی سگ های شکاری (در دشت شکار)

field trial

field trials

field upgradable

field vector

field velocity of groundwater

field viscometer field viscosimeter

field voltage

field waste

field water capacity

field weld

field width

<hr> (مکانیک) قرقره ی آهنربایی مولد، قرقره ی سیم پیچ شده ی القاگر

(مکانیک) قرقره ی آهنربایی مولد، قرقره ی سیم پیچ شده ی القاگر

field winding

<hr> (ارتش) سنگربندی موقت، سنگر خاکی، کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان، استحکامات

(ارتش) سنگربندی موقت، سنگر خاکی، کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان، استحکامات

واژه های حرف "f" - دیکشنری تخصصی