دیکشنری تخصصی

isolated ion

isolated motif

isolated ordinal number

<hr> (ریاضی) تک نقطه، تگاه (تک گاه)، نقطه ی منفرد

(ریاضی) تک نقطه، تگاه (تک گاه)، نقطه ی منفرد

isolated point

isolated points

isolated primary component

isolated real root

isolated set

isolated signal

isolated singular point

isolated singularity

isolated square

isolated system

isolated system or isolated systems or isolated systems

isolated vertex

isolated zero

isolated zeros

isolating joint

isolating membrane

isolating switch

isolating switch or isolator switch or isolator switch

isolating valve

<hr> معنی : کناره گیری، انزوا <hr> معانی دیگر : تنهایی، گوشه نشینی، گوشه گیری، تک افتادگی، دور افتادگی، (پزشکی) جدا سازی، ایزولاسیون

معنی : کناره گیری، انزوا معانی دیگر : تنهایی، گوشه نشینی، گوشه گیری، تک افتادگی، دور افتادگی، (پزشکی) جدا سازی، ایزولاسیون

isolation

isolation amplifier

isolation capacitance

isolation diffusion

isolation network

isolation transformer

<hr> معنی : عایق <hr> معانی دیگر : جدا سازنده، مجزا کننده، مقره

معنی : عایق معانی دیگر : جدا سازنده، مجزا کننده، مقره

isolator

isoline

isoline map

isoline method

isolueshite

isomagnetic contour

isomagnetic line

isomax feed

<hr> معنی : ایزومر، همترکیب، همفرمول <hr> معانی دیگر : (شیمی - فیزیک) همپار، جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است، هم پاره

معنی : ایزومر، همترکیب، همفرمول معانی دیگر : (شیمی - فیزیک) همپار، جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است، هم پاره

isomer

isomer couting

isomerisation

<hr> (شیمی - فیزیک) همپاری، ایزومری بودن، هم ترکیبی، هم اجزائی

(شیمی - فیزیک) همپاری، ایزومری بودن، هم ترکیبی، هم اجزائی

isomerism

<hr> همپارش شیمى : ایزومرى شدن

همپارش شیمى : ایزومرى شدن

isomerization

isomertieite

isometer

<hr> معنی : هم اندازه، دارای ذرات ریز متساوی، دارای یک میزان، هممتر <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: cubic، (جمع - ورزش) جور فشاری (فشار شدید وارد آوردن به جسم تکان ناپذیر یا به عضلاتی که متقابلا فشار می آورند)، وابسته به جور فشاری، سنگ شناسی دارای ذرات ریز متساوی، هم متر <hr> isometric(al) دارای یک میزان

معنی : هم اندازه، دارای ذرات ریز متساوی، دارای یک میزان، هممتر معانی دیگر : رجوع شود به: cubic، (جمع - ورزش) جور فشاری (فشار شدید وارد آوردن به جسم تکان ناپذیر یا به عضلاتی که متقابلا فشار می آورند)، وابسته به جور فشاری، سنگ شناسی دارای ذرات ریز متساوی، هم متر isometric(al) دارای یک میزان

واژه های حرف "i" - دیکشنری تخصصی