دیکشنری تخصصی

joint probability density function

joint probability distribution

joint probability function

joint probability table

joint product decisions

joint products

joint random variable

joint request

joint restraint

joint ring

joint root

joint rotation compatibility

joint sealant

joint sealing

joint set

joint stiffness

<hr> (بازرگانی) شرکت سهامی تضامنی، شرکت سهامی با مسئولیت محدود

(بازرگانی) شرکت سهامی تضامنی، شرکت سهامی با مسئولیت محدود

joint stock company

joint stuck venture

joint system

joint tactical information distribution system

joint tenancy

joint tenant

joint translation

joint venture

joint water

joint with rivet

<hr> بنددار، مفصل دار، تاشو، خم شو، بند بند

بنددار، مفصل دار، تاشو، خم شو، بند بند

jointed

jointed plain concrete pavement or jpcp or jpcp

jointed rock

<hr> معنی : صاحب شیره کش خانه، صاحب مشروب فروشی <hr> معانی دیگر : (شخص یا ماشین) بست زن، همبستگر، بندزن، (نجاری) رنده ی همبستگر

معنی : صاحب شیره کش خانه، صاحب مشروب فروشی معانی دیگر : (شخص یا ماشین) بست زن، همبستگر، بندزن، (نجاری) رنده ی همبستگر

jointer

<hr> معنی : خط اتصال <hr> معانی دیگر : بندکشى( بنایى) معمارى : بندکشى

معنی : خط اتصال معانی دیگر : بندکشى( بنایى) معمارى : بندکشى

jointing

jointing gasket

jointing material

<hr> معنی : یککاسه <hr> معانی دیگر : مشترکا، با هم، پیوسته، متفقا، تواما

معنی : یککاسه معانی دیگر : مشترکا، با هم، پیوسته، متفقا، تواما

jointly

jointly and severally

jointly continuous

jointly distributed

<hr> معنی : تیر اهن، تیر اهن گذاری <hr> معانی دیگر : (معماری - ساختمان های چوبی هر یک از تخته ها یا تیرهای موازی کف اتاق که تخته های مسطح کف را بر آن می کوبند - هریک از تخته ها یا تیرهای موازی تاق که تخته های سقف را روی آن می کوبند)، تیرسقف، تیر کف اتاق، نصب تیر

معنی : تیر اهن، تیر اهن گذاری معانی دیگر : (معماری - ساختمان های چوبی هر یک از تخته ها یا تیرهای موازی کف اتاق که تخته های مسطح کف را بر آن می کوبند - هریک از تخته ها یا تیرهای موازی تاق که تخته های سقف را روی آن می کوبند)، تیرسقف، تیر کف اتاق، نصب تیر

واژه های حرف "j" - دیکشنری تخصصی