دیکشنری تخصصی

multiplicative function

multiplicative functional

multiplicative group

multiplicative identity

multiplicative inverse

multiplicative law

multiplicative notation

multiplicative property

multiplicative semigroup

multiplicative sequence

multiplicative system

multiplicative valuation

multiplicatively

multiplicator

<hr> معنی : بسیار، کثرت، تعدد <hr> معانی دیگر : چندی، فراوانی، بستایی، تنوع، گوناگونی، چندگانگی، چند بارگی، بسیار گانی، بس گانگی

معنی : بسیار، کثرت، تعدد معانی دیگر : چندی، فراوانی، بستایی، تنوع، گوناگونی، چندگانگی، چند بارگی، بسیار گانی، بس گانگی

multiplicity

multiplicity of a root

multiplicity of a root of an equation

multiplicity of actions suits

<hr> معنی : افزاینده، ضرب کننده، ماشین حساب، فاکتور، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، وسیله افزایش <hr> معانی دیگر : (ریاضی) بس شمر، تایگر، تاینده، فزونگر، تقویت کننده، زورمند ساز، (اقتصاد) ضریب فزاینده، ضریب افزایش، ضریب فزونی

معنی : افزاینده، ضرب کننده، ماشین حساب، فاکتور، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، وسیله افزایش معانی دیگر : (ریاضی) بس شمر، تایگر، تاینده، فزونگر، تقویت کننده، زورمند ساز، (اقتصاد) ضریب فزاینده، ضریب افزایش، ضریب فزونی

multiplier

multiplier accumulator

multiplier effect

<hr> معنی : تکثیر کردن، ضرب کردن، زاد و ولد کردن <hr> معانی دیگر : افزودن، افزوده شدن، تکثیر یافتن، چند تایی کردن یا شدن، تولید مثل کردن، تاییدن، بس شماری کردن، به طور چندگانه

معنی : تکثیر کردن، ضرب کردن، زاد و ولد کردن معانی دیگر : افزودن، افزوده شدن، تکثیر یافتن، چند تایی کردن یا شدن، تولید مثل کردن، تاییدن، بس شماری کردن، به طور چندگانه

multiply

multiply by

multiply connected

multiply connected domain

multiply connected set

multiply connected space

multiply coonected

multiply coonected domain

multiply through

multiply transitive permutation group

multiply yarn

multiplying factor

multipoint line

multipolar

multipolar coordinates

multipole

multipole moment

multiport

multiport network

multiport valve

multipositon action

multiprecision arithmetic

<hr> معنی : چند پردازی <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر) چند پردازی، پردازش چندگانه

معنی : چند پردازی معانی دیگر : (کامپیوتر) چند پردازی، پردازش چندگانه

multiprocessing

multiprocessing system

<hr> معنی : چند پرداز <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر) چند پرداز، چند پردازنده

معنی : چند پرداز معانی دیگر : (کامپیوتر) چند پرداز، چند پردازنده

multiprocessor

<hr> معنی : عملکرد چند برنامهای <hr> معانی دیگر : عملکرد چند برنامه ای

معنی : عملکرد چند برنامهای معانی دیگر : عملکرد چند برنامه ای

multiprogramming

multiprogramming system

واژه های حرف "m" - دیکشنری تخصصی