دیکشنری تخصصی

neyman structure

neyman wald assessment

neyriz formation or neyriz or neyriz

neyzar formation or neyzar or neyzar

nezilovite

<hr> (بانکداری) در حساب موجودی نیست، مخفف:، نیوفاندلند

(بانکداری) در حساب موجودی نیست، مخفف:، نیوفاندلند

<hr> مخفف: برای فروش نیست

<hr> (امریکا) گارد ملی، گینه ی نو، مخفف:

(امریکا) گارد ملی، گینه ی نو، مخفف:

nh4hco3

<hr> مخفف: ایرلند شمالی، (شیمی) نشان نیکل (nickel)

مخفف: ایرلند شمالی، (شیمی) نشان نیکل (nickel)

ni junction

ni or nickel or nickel

<hr> معنی : نیاسین، اسید نیکوتینیک <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: nicotinic acid

معنی : نیاسین، اسید نیکوتینیک معانی دیگر : رجوع شود به: nicotinic acid

niacin

niahite

<hr> معنی : نوک، دسته، نوک قلم، قلم تراشیدن <hr> معانی دیگر : (پرنده) نوک، منقار، (دراصل) نوک تراشیده ی قلم، نوک قلم پر، سرقلم، تیزی هرچیز، تیزه، تیزسر

معنی : نوک، دسته، نوک قلم، قلم تراشیدن معانی دیگر : (پرنده) نوک، منقار، (دراصل) نوک تراشیده ی قلم، نوک قلم پر، سرقلم، تیزی هرچیز، تیزه، تیزسر

<hr> معنی : لقمه یا تکه کوچک، اندک اندک خوردن، گاز زدن، مثل بز جویدن <hr> معانی دیگر : کم کم خوردن، ذره ذره جویدن (و خوردن)، لب زدن، لب مالی کردن، (آهسته) گازگرفتن، گازهای کوچک گرفتن، دندان زدن، گاز کوچک، لقمه ی کوچک، مقدارکم، (با: at) با بی میلی خوردن یا انجام دادن

معنی : لقمه یا تکه کوچک، اندک اندک خوردن، گاز زدن، مثل بز جویدن معانی دیگر : کم کم خوردن، ذره ذره جویدن (و خوردن)، لب زدن، لب مالی کردن، (آهسته) گازگرفتن، گازهای کوچک گرفتن، دندان زدن، گاز کوچک، لقمه ی کوچک، مقدارکم، (با: at) با بی میلی خوردن یا انجام دادن

nibble

nicad

<hr> معنی : طاقچه، تو رفتگی در دیوار، توی دیوار گذاشتن <hr> معانی دیگر : (معماری) فرورفتگی دیوار (که در آن مجسمه و غیره می گذارند)، تاقچه، کاودیوار، سرکنج، کنج، تو رفتگی دیوار، جای مناسب، محل دنج، موقعیت خوب، وضع خوشایند، مقام سزاوار، (زیست بوم شناسی - نقش هر سازواره یا موجود در محیط خود به ویژه در زنجیره ی خوراکی آن) پرگیر کنش، کنام

معنی : طاقچه، تو رفتگی در دیوار، توی دیوار گذاشتن معانی دیگر : (معماری) فرورفتگی دیوار (که در آن مجسمه و غیره می گذارند)، تاقچه، کاودیوار، سرکنج، کنج، تو رفتگی دیوار، جای مناسب، محل دنج، موقعیت خوب، وضع خوشایند، مقام سزاوار، (زیست بوم شناسی - نقش هر سازواره یا موجود در محیط خود به ویژه در زنجیره ی خ

niche

<hr> (نام بازرگانی) نیکرم (آمیزه ی نیکل و کرومیم که در مقابل برق مقاوم است و در بخاری برقی و غیره به کار می رود)

(نام بازرگانی) نیکرم (آمیزه ی نیکل و کرومیم که در مقابل برق مقاوم است و در بخاری برقی و غیره به کار می رود)

nichrome

nichromite

<hr> معنی : نیکل، ورشو، سکهپنج سنتی، اب نیکل دادن <hr> معانی دیگر : (شیمی) نیکل (عنصر فلزی سیمین فام و چکش خوار - نشان: ni، وزن اتمی: 58/69، شماره ی اتمی: 28، وزن مخصوص: 8/908، نقطه ی گداز: 1453c، نقطه ی جوش: 2732c)، (امریکا و کانادا) سکه ی پنج سنتی

معنی : نیکل، ورشو، سکهپنج سنتی، اب نیکل دادن معانی دیگر : (شیمی) نیکل (عنصر فلزی سیمین فام و چکش خوار - نشان: ni، وزن اتمی: 58/69، شماره ی اتمی: 28، وزن مخصوص: 8/908، نقطه ی گداز: 1453c، نقطه ی جوش: 2732c)، (امریکا و کانادا) سکه ی پنج سنتی

nickel

nickel bath

nickel cadmium battery

nickel cadmium cell

nickel metal hydroxide battry

nickel or boussingaultite

nickel or skutterudite

nickel or zippeite

<hr> معنی : ورشو، الیاژی مرکب از مس و روی و نیکل <hr> معانی دیگر : (آمیزه ی نیکل و مس و روی) نیکل نقره فام

معنی : ورشو، الیاژی مرکب از مس و روی و نیکل معانی دیگر : (آمیزه ی نیکل و مس و روی) نیکل نقره فام

nickel silver

<hr> پولاد نیکل (پولاد محکم و ضدزنگ که پنج درصد نیکل دارد)، ترکیب آهن و نیکل

پولاد نیکل (پولاد محکم و ضدزنگ که پنج درصد نیکل دارد)، ترکیب آهن و نیکل

nickel steel

nickelalumite

nickelaustinite

nickelbischofite

nickelblodite or nickelbloedite or nickelbloedite

nickelhexahydrite

nickellotharmeyerite

nickelphosphide

nickelschneebergite

nickenichite

nicking

nickle

<hr> منشور نیکول (مشتمل بر دو منشور که به هم چسبانده شده اند)

منشور نیکول (مشتمل بر دو منشور که به هم چسبانده شده اند)

واژه های حرف "n" - دیکشنری تخصصی