دیکشنری تخصصی

reduction bleaching

reduction by net

reduction by splitter

reduction clearing

reduction coefficient

reduction factor

reduction formula

reduction gear

reduction in area

reduction in sectional area

reduction in the dye bath

reduction index

reduction of a fraction to its lowest term

reduction of data

reduction of noise

reduction of order

reduction of respondent burden

reduction printing

reduction ratio

reduction sphere

reduction theorem

reduction to common denominator

reduction to lowest terms

<hr> معنی : تقلیل دهنده <hr> معانی دیگر : کاهشی، کاستی، واگشت گرایانه

معنی : تقلیل دهنده معانی دیگر : کاهشی، کاستی، واگشت گرایانه

reductive

reductive group

reductive lie algebra

reductive stabilizer

<hr> معنی : فراوانی، اطناب، افزونگی، حشو <hr> معانی دیگر : حشو قبیح، واژه ی زائد، زیادی، زیادتی، فزونی، مقدار بیش از نیاز، فرط، (اظهار یا جمله) بخش زائد، بخش بیهوده

معنی : فراوانی، اطناب، افزونگی، حشو معانی دیگر : حشو قبیح، واژه ی زائد، زیادی، زیادتی، فزونی، مقدار بیش از نیاز، فرط، (اظهار یا جمله) بخش زائد، بخش بیهوده

redundancy

redundancy analysis

redundancy check

redundancy payment

redundaney check

<hr> معنی : حشو، افزونه، دارای اطناب، فاضل، مفرط، زائد <hr> معانی دیگر : (واژه یا وند) زاید، زیادی، حشوآمیز، زیاده، بیش از حد لزوم، مازاد بر احتیاج

معنی : حشو، افزونه، دارای اطناب، فاضل، مفرط، زائد معانی دیگر : (واژه یا وند) زاید، زیادی، حشوآمیز، زیاده، بیش از حد لزوم، مازاد بر احتیاج

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی