دیکشنری تخصصی

<hr> معنی : نیمه سخت <hr> معانی دیگر : نیمه خدنگ (به ویژه هواناوی که چهارچوب آن سخت ولی پوسته ی آن نرم است)، در هواپیما دارای مخزن گاز استوانه ای شکل وقابل انحناء

معنی : نیمه سخت معانی دیگر : نیمه خدنگ (به ویژه هواناوی که چهارچوب آن سخت ولی پوسته ی آن نرم است)، در هواپیما دارای مخزن گاز استوانه ای شکل وقابل انحناء

semirigid

semirigid connection

semirigid frame

semisimple a module

semisimple algebra

semisimple lie algebra

semisimple lie group

semisimple matrix

semisimple path

semisimple ring

<hr> معنی : نیمه جامد <hr> معانی دیگر : نیم دج

معنی : نیمه جامد معانی دیگر : نیم دج

semisolid

semisphere

semistable

semistable distribution

semistable elementry particle

semisystematic error

semitabular

semitabular form

semitone half step

semitrail

<hr> تریلر کوچک، کامیون 18 چرخ، نیمه تریلر (تریلر که بخشی از وزن آن بر اتاقک کامیون سوار است)

تریلر کوچک، کامیون 18 چرخ، نیمه تریلر (تریلر که بخشی از وزن آن بر اتاقک کامیون سوار است)

semitrailer

<hr> معنی : نیمه شفاف، نیمه کدر <hr> معانی دیگر : نیمه کدر، نیمه شفاف

معنی : نیمه شفاف، نیمه کدر معانی دیگر : نیمه کدر، نیمه شفاف

semitranslucent

semitransparent photocathode

semitranspareren

semivariance

semiwet process

semseyite

sen sei

senaite

senaka

senario

senarmontite

<hr> معنی : شش تایی، شش برابر <hr> معانی دیگر : از شش، بر مبنای یا برحسب شش، ششگانه

معنی : شش تایی، شش برابر معانی دیگر : از شش، بر مبنای یا برحسب شش، ششگانه

senary

send it

<hr> 1- فرستادن، ارسال کردن، پست کردن، 2- روانه کردن 3- مرخص کردن 4- مشایعت کردن، بدرود گفتن (با دادن هدیه یا مهمانی و غیره)، (عامیانه)، مراسم بدرود (برای کسی که سفر می رود)، مشایعت، مشایعت کردن، همراهی، ایین بدرود ودعای خیر

1- فرستادن، ارسال کردن، پست کردن، 2- روانه کردن 3- مرخص کردن 4- مشایعت کردن، بدرود گفتن (با دادن هدیه یا مهمانی و غیره)، (عامیانه)، مراسم بدرود (برای کسی که سفر می رود)، مشایعت، مشایعت کردن، همراهی، ایین بدرود ودعای خیر

send off

send only

send only device

send to back

send to front

sending

sending end impedance

sending window

sendophyte

senegalite

senegual gum

senekevichite

sengierite

<hr> معنی : سالخورده، پیر، خرف، وابسته به پیری <hr> معانی دیگر : پیرانه، فرتوت، کمپیر، هاف هافو، خنگ، پیر مرد

معنی : سالخورده، پیر، خرف، وابسته به پیری معانی دیگر : پیرانه، فرتوت، کمپیر، هاف هافو، خنگ، پیر مرد

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی