دیکشنری تخصصی

<hr> معنی : پسند، انتخاب، گزینش، گزین <hr> معانی دیگر : دستچین، برگزیده، گزیده، گلچین، مجموعه (ی متنوع)، گردآورد، (زیست شناسی) گزینش

معنی : پسند، انتخاب، گزینش، گزین معانی دیگر : دستچین، برگزیده، گزیده، گلچین، مجموعه (ی متنوع)، گردآورد، (زیست شناسی) گزینش

selection

selection area

selection bias

selection check

selection criteria

selection differential

selection factor

selection flloding

selection marqee

selection of regression variables

selection of stratifiers

selection option

selection problem

selection procedure

selection rules

selection sort

selection statistic

selection structure

selection tools

selection with replacement

selection without replacement

<hr> معنی : انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده <hr> معانی دیگر : وابسته به گزینش، سخت گزین، دیرگزین، مشکل پسند، سختگیر در پذیرش، دارای اختیار گزینش، متمایل به گزینش

معنی : انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده معانی دیگر : وابسته به گزینش، سخت گزین، دیرگزین، مشکل پسند، سختگیر در پذیرش، دارای اختیار گزینش، متمایل به گزینش

selective

selective absorption

selective assembly

selective availability or sa or sa

selective blockade

selective calling system

selective clock stetching

selective control

selective corrosion

selective diffusion

selective electrode

selective enrichment

selective fading

selective flocculation

selective flotation

selective gamma gamma logging

selective heating

selective inference

selective ion electrode

selective jamming

selective least squares

selective mining

selective mining unit

selective miniug

selective procedure

selective process

selective quenching

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی