دیکشنری تخصصی

vt 100

vt 101 vt 102 vt 22 vt 320

vtec

vtoc

<hr> دستگاه ضبط تصویر، دستگاه ویدیو

دستگاه ضبط تصویر، دستگاه ویدیو

vtvm

vu meter

vuagnatite

vuggy

vuggy zone

vugh

vughs

vugular porosity

<hr> معنی : رب النوع اتش و فلزکاری <hr> معانی دیگر : (اسطوره ی روم ـ خدای آتش و آهنگری ـ یونانی: hephaestus) ولکان، افسانه رومی رب النوع اتش و فلزکاری

معنی : رب النوع اتش و فلزکاری معانی دیگر : (اسطوره ی روم ـ خدای آتش و آهنگری ـ یونانی: hephaestus) ولکان، افسانه رومی رب النوع اتش و فلزکاری

vulcan

vulcanisation

vulcanised fibre

vulcanism

<hr> لاستیک سخت و جوش خورده ولکانیت

لاستیک سخت و جوش خورده ولکانیت

vulcanite

vulcanizate

<hr> معنی : جوش برقی، حرارت زیاد، ولکانیدن، تحت تاثیر حرارت اتشفشانی، جوش اکسیژن لاستیک و فلزات <hr> معانی دیگر : (لاستیک سازی) سخت کردن لاستیک (توسط گوگرد و حرارت شدید)، ولکانیزاسیون

معنی : جوش برقی، حرارت زیاد، ولکانیدن، تحت تاثیر حرارت اتشفشانی، جوش اکسیژن لاستیک و فلزات معانی دیگر : (لاستیک سازی) سخت کردن لاستیک (توسط گوگرد و حرارت شدید)، ولکانیزاسیون

vulcanization

vulcanized fiber

vulcanizing

vulcano or type eruption or vulcano or vulcano

vulcanodon

vulcanorium

<hr> معنی : اسیب پذیری <hr> معانی دیگر : اسیب پذیری

معنی : اسیب پذیری معانی دیگر : اسیب پذیری

vulnerability

vulnerability of productivity to soil erosion

vulpinite

vulsinite

<hr> معنی : مادگی، فرج <hr> معانی دیگر : بخش برونی آلت تناسلی زن، کس، زهار، ماداله

معنی : مادگی، فرج معانی دیگر : بخش برونی آلت تناسلی زن، کس، زهار، ماداله

واژه های حرف "v" - دیکشنری تخصصی