انگلیسی به فارسی

acroceratidae

acroceridae

acrochordidae

acrochordinae

acrochordon

acrock

acrocomia

acroconidium

acrocontracture

acrocoracoid

acrocyst

acrodactyla

acrodactylum

acrodermatitis

acrodontism

acrodonts

acrodrome

acrodromous

acrodynia

acroesthesia

acrogamous

acrogamy

acrogen

acrogenic

acrogenous

acrogenously

acrogens

acrography

acrogynous

<hr> (شیمی) اکرولئین (آبگونه ی تند و بی رنگ یا زردفام به فرمول ch2chcho که بخار آن چشم را می سوزاند و در ساختن گاز سمی و پلاستیک به کار می رود)

(شیمی) اکرولئین (آبگونه ی تند و بی رنگ یا زردفام به فرمول ch2chcho که بخار آن چشم را می سوزاند و در ساختن گاز سمی و پلاستیک به کار می رود)

acrolein

acroleins

acrolith

acrolithan

acrolithic

acroliths

acrologic

acrologically

acrologies

acrologism

acrologue

acrology

acromania

acromastitis

<hr> روانشناسى : درشتى اندامهاى انتهایى

روانشناسى : درشتى اندامهاى انتهایى

acromegalia

acromegalic

acromegalies

<hr> (پزشکی) بزرگی غیر طبیعی سر و دست و پا، آکرومگالی، درشت سری، تارک کلانی، طب رشد بیش ازاندازه ء سر و دست و پا در اثر ترشح زیاد غده ء هیپوفیز

(پزشکی) بزرگی غیر طبیعی سر و دست و پا، آکرومگالی، درشت سری، تارک کلانی، طب رشد بیش ازاندازه ء سر و دست و پا در اثر ترشح زیاد غده ء هیپوفیز

acromegaly

acromelalgia

واژه های حرف "a" - انگلیسی به فارسی