انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : وفق کننده، پایدار، تاب اور، تحمل کننده، پایا <hr> معانی دیگر : همیشگی، ابدی، جاودانه، برقرار، ماندگار، مانا، ساکن، وفا کننده

معنی : وفق کننده، پایدار، تاب اور، تحمل کننده، پایا معانی دیگر : همیشگی، ابدی، جاودانه، برقرار، ماندگار، مانا، ساکن، وفا کننده

abiding

abidingly

abidingness

<hr> بندر ابی جان (در کشور ساحل عاج)

بندر ابی جان (در کشور ساحل عاج)

abidjan

abie

abiegh

abience

abies

abietate

abietic

abietin

abietineae

abietinic

abietite

abiezer

<hr> معنی : ندیمه، مستخدمه <hr> معانی دیگر : اسم خاص مونث، اسم خاص مونک ندیمه

معنی : ندیمه، مستخدمه معانی دیگر : اسم خاص مونث، اسم خاص مونک ندیمه

abigail

abigails

abigailship

abigeato

abigei

abigeus

abilao

<hr> ابیلین (شهری در ایالت تگزاس - امریکا)

ابیلین (شهری در ایالت تگزاس - امریکا)

abilene

abiliment

abilitable

<hr> معنی : توانایی، قابلیت، شایستگی، لیاقت، استطاعت، صلاحیت، سررشته <hr> معانی دیگر : توانمندی، قدرت، استعداد، مهارت، عرضه، استطاعت <hr> ability _ پسوند (اسم ساز): توانایی، تمایل، ظرفیت

معنی : توانایی، قابلیت، شایستگی، لیاقت، استطاعت، صلاحیت، سررشته معانی دیگر : توانمندی، قدرت، استعداد، مهارت، عرضه، استطاعت ability _ پسوند (اسم ساز): توانایی، تمایل، ظرفیت

ability

abilla

abilo

abington

abinitio

abintra

abio

<hr> معنی : تولید خود بخود، ایجاد موجود زنده از مواد بیجان <hr> معانی دیگر : (نظریه ی منسوخ تولید موجود زنده از موجود بی جان) نازیست زایی (spontaneous generation هم می گویند)

معنی : تولید خود بخود، ایجاد موجود زنده از مواد بیجان معانی دیگر : (نظریه ی منسوخ تولید موجود زنده از موجود بی جان) نازیست زایی (spontaneous generation هم می گویند)

واژه های حرف "a" - انگلیسی به فارسی