انگلیسی به فارسی

beback

beballed

bebang

bebaron

bebaste

bebat

bebathe

bebatter

bebeast

bebeerin

<hr> (داروسازی) بی بیرین (c36h38n2o6 - مانند کنین ضد مالاریا است)

(داروسازی) بی بیرین (c36h38n2o6 - مانند کنین ضد مالاریا است)

bebeerine

<hr> (گیاه شناسی) درخت بی بیرو (nectandra rodioei - گیاهی همیشه سبز و بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)

(گیاه شناسی) درخت بی بیرو (nectandra rodioei - گیاهی همیشه سبز و بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)

bebeeru

bebeerus

bebel

bebelted

bebilya

bebite

bebization

beblain

beblear

bebleed

bebless

beblister

beblood

beblooded

beblooding

bebloods

bebloom

beblotch

beblubber

beblubbered

bebog

<hr> (موسیقی) نوعی جاز که بیشتر در سال های 1945-55 متداول بود، بیباپ

(موسیقی) نوعی جاز که بیشتر در سال های 1945-55 متداول بود، بیباپ

bebop

bebopper

beboppers

bebops

beboss

bebotch

bebouldered

bebrave

bebrother

bebrush

bebump

bebuttoned

becall

<hr> <b>معنی</b> : ارام کردن، از پیشرفت بازداشتن، تسلی دادن، خاطر جمع بودن <hr> <b>معانی دیگر</b> : (کشتی بادبان دار) بی حرکت ماندن (در اثر نبودن باد)، متوقف شدن، (بیشتر در مورد دریا) آرام کردن، بی سروصدا کردن، از پیشرفت بازداشتن دراثر فقدان باد

معنی : ارام کردن، از پیشرفت بازداشتن، تسلی دادن، خاطر جمع بودن معانی دیگر : (کشتی بادبان دار) بی حرکت ماندن (در اثر نبودن باد)، متوقف شدن، (بیشتر در مورد دریا) آرام کردن، بی سروصدا کردن، از پیشرفت بازداشتن دراثر فقدان باد

becalm

becalmment

واژه های حرف "b" - انگلیسی به فارسی