انگلیسی به فارسی

becalms

<hr> زمان گذشته ی فعل: become، درخوربودبرای، برازید، امدبه

زمان گذشته ی فعل: become، درخوربودبرای، برازید، امدبه

<hr> معنی : چه، زیرا، علت، زیرا که، برای اینکه، چون که <hr> معانی دیگر : به دلیل اینکه

معنی : چه، زیرا، علت، زیرا که، برای اینکه، چون که معانی دیگر : به دلیل اینکه

<hr> معنی : بواسطه، بسبب، بدین دلیل، بنا بر <hr> معانی دیگر : به خاطر، به دلیل، به واسطه

معنی : بواسطه، بسبب، بدین دلیل، بنا بر معانی دیگر : به خاطر، به دلیل، به واسطه

<hr> (خوراک پزی) سس سفید دارای شیر و آرد و خامه

(خوراک پزی) سس سفید دارای شیر و آرد و خامه

<hr> معنی : رخ دادن، روی دادن <hr> معانی دیگر : (قدیمی) روی دادن بر، اتفاق افتادن (برای کسی)

معنی : رخ دادن، روی دادن معانی دیگر : (قدیمی) روی دادن بر، اتفاق افتادن (برای کسی)