انگلیسی به فارسی

carniolan

carnitine

<hr> معنی : کارناوال، جشن، کاروان شادی <hr> معانی دیگر : دوران عشرت و طرب، خوشگذرانی، جشن و شادی، جشنواره، سوران، یک دوره مسابقات یا نمایشات، (در اصل) ایام سور چرانی و خوشی قبل از دوران روزه (lent)، شادخواری، گروه هنرپیشگان سیار، فانفار سیار

معنی : کارناوال، جشن، کاروان شادی معانی دیگر : دوران عشرت و طرب، خوشگذرانی، جشن و شادی، جشنواره، سوران، یک دوره مسابقات یا نمایشات، (در اصل) ایام سور چرانی و خوشی قبل از دوران روزه (lent)، شادخواری، گروه هنرپیشگان سیار، فانفار سیار

carnival

carnivaler

carnivalesque

carnivaller

carnivallike

carnivals

<hr> زیست شناسى : گوشتخواران

زیست شناسى : گوشتخواران

carnivora

carnivoral

<hr> زیست شناسى : گوشتخواران بالا رده

زیست شناسى : گوشتخواران بالا رده

carnivores

carnivority

<hr> معنی : گوشت خوار، حیوان گوشتخوار <hr> معانی دیگر : وابسته به گوشتخواران (در مقابل وابسته به گیاهخواران: herbivorous)، گوشتخوارانه

معنی : گوشت خوار، حیوان گوشتخوار معانی دیگر : وابسته به گوشتخواران (در مقابل وابسته به گیاهخواران: herbivorous)، گوشتخوارانه

carnivorous

carnivorous bat

carnivorous plant

carnivorously

carnosaur

carnosities

carnosity

carnot cycle

<hr> (فیزیک - شیمی - ماده ی کانی زرد رنگ و تابشگر یا رادیو اکتیو به فرمول: k2(uo2)2(vo4)2.3h2o) کارنوتیت

(فیزیک - شیمی - ماده ی کانی زرد رنگ و تابشگر یا رادیو اکتیو به فرمول: k2(uo2)2(vo4)2.3h2o) کارنوتیت

carnotite

carnous

carns

<hr> معنی : ریشخند کردن <hr> معانی دیگر : دلنوازی کردن

معنی : ریشخند کردن معانی دیگر : دلنوازی کردن

carny

caro

caroa

caroach

<hr> معنی : خرنوب <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت خرنوب (ceratonia siliqua ـ بومی سرزمین های شرق مدیترانه)، میوه ی این درخت

معنی : خرنوب معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت خرنوب (ceratonia siliqua ـ بومی سرزمین های شرق مدیترانه)، میوه ی این درخت

carob

carob bean

carob tree

caroba

carobs

caroch

<hr> (در قرن هفدهم) کالسکه ی تشریفاتی، نوعی کالسکه یادرشکه، درشکه سواری کردن

(در قرن هفدهم) کالسکه ی تشریفاتی، نوعی کالسکه یادرشکه، درشکه سواری کردن

caroche

caroches

caroid

<hr> معنی : سرود، نغمه سرایی، چهچه، سرودشب عید میلاد مسیح، نغمه سرایی کردن <hr> معانی دیگر : سرود خواندن (به ویژه سرود شاد و تمجید آمیز)، (مهجور) رقص دور دایره، سرود تمجید و شادی (به ویژه سرود کریسمس)، اسم خاص مونث و مذکر (همبسته با charles و caroline)

معنی : سرود، نغمه سرایی، چهچه، سرودشب عید میلاد مسیح، نغمه سرایی کردن معانی دیگر : سرود خواندن (به ویژه سرود شاد و تمجید آمیز)، (مهجور) رقص دور دایره، سرود تمجید و شادی (به ویژه سرود کریسمس)، اسم خاص مونث و مذکر (همبسته با charles و caroline)

carol

carolan

carole

carolean

caroled

caroler

carolers

caroli

carolin

<hr> کارولینا (نام مهاجرنشین انگلیسی در شرق امریکای شمالی که بعدا به ایالت های کارولینای شمالی و کارولینای جنوبی و جورجیا تقسیم شد)

کارولینا (نام مهاجرنشین انگلیسی در شرق امریکای شمالی که بعدا به ایالت های کارولینای شمالی و کارولینای جنوبی و جورجیا تقسیم شد)

واژه های حرف "c" - انگلیسی به فارسی