انگلیسی به فارسی

<hr> کنترل ابشاری کنترل ابشاری

کنترل ابشاری کنترل ابشاری

cascade control

cascade everlasting

cascade liquefier

cascade range

cascade transformer

cascades

cascades frog

cascadia

cascadian

cascading

cascalho

cascalote

cascan

<hr> معنی : قایقی که از پوست درخت درست شده <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) ارجنگ (rhamnus purshiana از خانواده ی buckthorn - درختچه ی بومی کناره های غربی امریکای شمالی)

معنی : قایقی که از پوست درخت درست شده معانی دیگر : (گیاه شناسی) ارجنگ (rhamnus purshiana از خانواده ی buckthorn - درختچه ی بومی کناره های غربی امریکای شمالی)

cascara

cascara sagrada

cascaras

<hr> (گیاه شناسی) کاسکاریلا (croton eluteria ـ بومی جزایر کارائیب)، پوست خوشبوی این گیاه، قشر عنبر، درخت گنه گنه عطری

(گیاه شناسی) کاسکاریلا (croton eluteria ـ بومی جزایر کارائیب)، پوست خوشبوی این گیاه، قشر عنبر، درخت گنه گنه عطری

cascarilla

cascarilla bark

cascaron

cascavel

caschielawis

casco

cascol

cascrome

<hr> معنی : جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام، حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد کردن، پوشاندن، در صندوق یاجعبه گذاشتن <hr> معانی دیگر : نمونه، شان، باره، سرگذشت، وضع، مراجع، مشتری، شخص مورد بررسی، (در دادگاه و غیره) دعوی، ادعا، ادعا نامه، شکایت قانونی، موضوع، مدارک یا شواهد قانع کننده، ادعا یا تعقیب قانونی، (دستور زبان) حالت، (خودمانی) تحت نظر گرفتن (به ویژه به منظور سرقت)، (امریکا- عامیانه) آدم عجیب و غریب، شخص غیر عادی، (امریکا - عامیانه) عشق زودگذر، دل ربودگی، دان، گنجانه، صندوقه، پوشش، پوشینه، پوشه، حقه، قفسه، روکش، رویه، جفت، دوتا، چارچوب، در گنجانه (یا جعبه یا روکش و غیره) گذاشتن، در خود جادادن، روکش کردن، (چاپ) گاس، گاسه، گارسه، کیف، موقعیت، vt در صندوق یاجعبه گذاشتن

معنی : جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام، حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد کردن، پوشاندن، در صندوق یاجعبه گذاشتن معانی دیگر : نمونه، شان، باره، سرگذشت، وضع، مراجع، مشتری، شخص مورد بررسی، (در دادگاه و غیره) دعوی، ادعا، ادعا نامه، شکایت قانونی، م

case

case agreement

case hardened

<hr> معنی : تاریخچه، سوابق، سابقه مرض ودرمان <hr> معانی دیگر : (روان شناسی و غیره) سرگذشت، پژوهه، سابقه ی پرونده، خلاصه پرونده، شرح حال، (به ویژه در پژوهش های پزشکی و روان شناسی و جامعه شناسی - مجموعه ی اطلاعات و تفاسیر و غیره درباره ی شخص یا گروه به خصوص) تاریخچه ی مورد، سرگذشت، سابقه مر­ ودرمان

معنی : تاریخچه، سوابق، سابقه مرض ودرمان معانی دیگر : (روان شناسی و غیره) سرگذشت، پژوهه، سابقه ی پرونده، خلاصه پرونده، شرح حال، (به ویژه در پژوهش های پزشکی و روان شناسی و جامعه شناسی - مجموعه ی اطلاعات و تفاسیر و غیره درباره ی شخص یا گروه به خصوص) تاریخچه ی مورد، سرگذشت، سابقه مر­ ودرمان

case history

case history (or study)

case in point

<hr> معنی : چاقوی جلد دار، چاقوی بزرگ، ساطور <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: sheath knife، چاقوی بزرگ چاقوی جلددار

معنی : چاقوی جلد دار، چاقوی بزرگ، ساطور معانی دیگر : رجوع شود به: sheath knife، چاقوی بزرگ چاقوی جلددار

case knife

<hr> (حقوق) قانون بدعتی و عرفی، قانون موضوعه (که استوار است بر احکام پیشین دادگاه ها و سنت های حقوقی) (مقایسه شود با قانون مدون: statute law)

(حقوق) قانون بدعتی و عرفی، قانون موضوعه (که استوار است بر احکام پیشین دادگاه ها و سنت های حقوقی) (مقایسه شود با قانون مدون: statute law)

case law

case load

case mate

case ment

case officer

case shot

<hr> مطالعه ی موردی، سرگذشت پژوهی، مورد پژوهی، پرونده پژوهی، بررسی موردی

مطالعه ی موردی، سرگذشت پژوهی، مورد پژوهی، پرونده پژوهی، بررسی موردی

case study

case system

case-by-case

case-hardened

case-hardened steel

case-to-infection proportion

casearia

<hr> کی سیز (آنزیمی که برای به عمل آوردن و تند کردن پنیر به کار می رود)

کی سیز (آنزیمی که برای به عمل آوردن و تند کردن پنیر به کار می رود)

casease

caseases

<hr> (پزشکی) پنیری شدن (رجوع شود به: caseation)، بصورت پنیری دراوردن، بستن، منعقد شدن

(پزشکی) پنیری شدن (رجوع شود به: caseation)، بصورت پنیری دراوردن، بستن، منعقد شدن

واژه های حرف "c" - انگلیسی به فارسی