انگلیسی به فارسی

eared grebe

eared seal

<hr> معنی : خاج <hr> معانی دیگر : گوش پوش (به ویژه هر یک از دو زبانه ای که از کلاه های زمستانی آویخته است و گوش را گرم نگه می دارد)، نرمه گوش، لاله گوش

معنی : خاج معانی دیگر : گوش پوش (به ویژه هر یک از دو زبانه ای که از کلاه های زمستانی آویخته است و گوش را گرم نگه می دارد)، نرمه گوش، لاله گوش

earflap

earflaps

earflower

<hr> معنی : بازگوی خبر <hr> معانی دیگر : (عامیانه) گفتنی بسیار، سیلی از شایعات و اخبار، خبر تکان دهنده، خبرچین

معنی : بازگوی خبر معانی دیگر : (عامیانه) گفتنی بسیار، سیلی از شایعات و اخبار، خبر تکان دهنده، خبرچین

earful

earfuls

<hr> امیلیا ارهارت (هوا نورد پیشگام - امریکایی)

امیلیا ارهارت (هوا نورد پیشگام - امریکایی)

earhart

earhead

earhole

<hr> (کشتی بادبان دار - طناب کوچکی که گوشه ی بادبان را به دکل یا شاه طناب وصل می کند) طناب گوشه، گوشه ریسمان

(کشتی بادبان دار - طناب کوچکی که گوشه ی بادبان را به دکل یا شاه طناب وصل می کند) طناب گوشه، گوشه ریسمان

earing

earings

earjewel

<hr> معنی : کنت <hr> معانی دیگر : ارل (عنوان اشرافی در انگلیس که از ویسکنت بالاتر و از مارکس پایین تر است) (به زوجه ی ارل می گویند: کنتس)، اسم خاص مذکر، انگلیس کنت، درشعر سرباز دلیر

معنی : کنت معانی دیگر : ارل (عنوان اشرافی در انگلیس که از ویسکنت بالاتر و از مارکس پایین تر است) (به زوجه ی ارل می گویند: کنتس)، اسم خاص مذکر، انگلیس کنت، درشعر سرباز دلیر

earl

earl marshal

<hr> معنی : خاج <hr> معانی دیگر : نرمه ی گوش، پرهی گوش، نرمه گوش

معنی : خاج معانی دیگر : نرمه ی گوش، پرهی گوش، نرمه گوش

earlap

earlaps

earldom

earle

earleaved umbrella tree

<hr> بی گوش، بی دسته، فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی

بی گوش، بی دسته، فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی

earless

earless lizard

earless seal

earlesss

earlet

<hr> معنی : پیش از وقت

earlier

earliest

earlike

earliness

earlish

<hr> معنی : خاج، نرمه گوش، قسمت اویزان گوش <hr> معانی دیگر : لاله گوش

معنی : خاج، نرمه گوش، قسمت اویزان گوش معانی دیگر : لاله گوش

earlobe

earlock

earlocks

earls

earlship

earlships

<hr> معنی : زود، اولیه، مربوط به قدیم، در اوایل، در ابتدا، بزودی <hr> معانی دیگر : اوایل، نخستگان، آغازین، پیش از موقع، پیش از انتظار، در دوران کهن، باستان، باستانی، پیشین، در آینده ی نزدیک، به زودی، در مدتی کوتاه، زودرس، پیشرس، نوبر، تروند، ترونده، عتیق

معنی : زود، اولیه، مربوط به قدیم، در اوایل، در ابتدا، بزودی معانی دیگر : اوایل، نخستگان، آغازین، پیش از موقع، پیش از انتظار، در دوران کهن، باستان، باستانی، پیشین، در آینده ی نزدیک، به زودی، در مدتی کوتاه، زودرس، پیشرس، نوبر، تروند، ترونده، عتیق

early

early american

<hr> سحر خیز، زودآیند (کسی که زود برمی خیزد و یا زود وارد می شود یا می رود)، پیشخیز

سحر خیز، زودآیند (کسی که زود برمی خیزد و یا زود وارد می شود یا می رود)، پیشخیز

واژه های حرف "e" - انگلیسی به فارسی