انگلیسی به فارسی

glossoplegia

glossopode

glossopodium

glossopteris

glossoptosis

glossopyrosis

glossorrhaphy

glossoscopia

glossospasm

glossotype

<hr> معنی : براق، خوش نما، صاف، صیقلی، جلا دار <hr> معانی دیگر : بازتابگر، پرداخت شده، خوش ظاهر، خوش نما (ولی بد اصل)، فریبا، (عکاسی) عکس فوری، عکس براق

معنی : براق، خوش نما، صاف، صیقلی، جلا دار معانی دیگر : بازتابگر، پرداخت شده، خوش ظاهر، خوش نما (ولی بد اصل)، فریبا، (عکاسی) عکس فوری، عکس براق

glossy

glossy snake

glossy-coated

glossy-furred

glossy-haired

glost

glosts

<hr> معنی : مربوط به دهانه نای، وابسته بدهانه حنجره <hr> معانی دیگر : وابسته به چاکنای، وابسته به دهانه ی حنجره، حنجره ای (glottic هم می گویند)

معنی : مربوط به دهانه نای، وابسته بدهانه حنجره معانی دیگر : وابسته به چاکنای، وابسته به دهانه ی حنجره، حنجره ای (glottic هم می گویند)

glottal

glottal catch

glottal plosive

<hr> (آواشناسی) صدایی که در اثر بسته شدن چاکنای ایجاد می شود (در انگلیسی: صدای t در واژه ی: bottle)

(آواشناسی) صدایی که در اثر بسته شدن چاکنای ایجاد می شود (در انگلیسی: صدای t در واژه ی: bottle)

glottal stop

glottalization

glottalize

glottalized

glottalizing

glottic

glottidean

glottides

<hr> معنی : دهانه حنجره، فاصله بین تارهای صوتی، چاکنای <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی) چاکنای، دهانه ی حنجره، گلوت

معنی : دهانه حنجره، فاصله بین تارهای صوتی، چاکنای معانی دیگر : (کالبد شناسی) چاکنای، دهانه ی حنجره، گلوت

glottis

glottiscope

glottises

glottitis

glotto-

glottochronology

glottogonic

glottogony

glottologic

glottological

glottologies

glottologist

<hr> زبان شناسى، علم زبان، اصطلاح شناسى

زبان شناسى، علم زبان، اصطلاح شناسى

glottology

<hr> شهر گلاستر (در جنوب غربی انگلستان)

شهر گلاستر (در جنوب غربی انگلستان)

gloucester

<hr> شهرستان گلاستر شایر (در جنوب غربی انگلستان)

شهرستان گلاستر شایر (در جنوب غربی انگلستان)

gloucestershire

glout

glouting

glouts

glove anesthesia

<hr> محفظه ی عایقداری که دو لوله ی دستکش مانند دارد و متصدیان برای دستیابی به مواد خطرناک داخل محفظه دست خود را از طریق این دو لوله وارد محفظه می کنند، محفظه ی مواد خطرناک رادیواکتیو یا مسری، (انگلیسی) جعبه ی داشبورد

محفظه ی عایقداری که دو لوله ی دستکش مانند دارد و متصدیان برای دستیابی به مواد خطرناک داخل محفظه دست خود را از طریق این دو لوله وارد محفظه می کنند، محفظه ی مواد خطرناک رادیواکتیو یا مسری، (انگلیسی) جعبه ی داشبورد

واژه های حرف "g" - انگلیسی به فارسی