انگلیسی به فارسی

helianthoidean

helianthus

helianthuses

heliast

heliazophyte

helibus

<hr> معنی : شمسی <hr> معانی دیگر : وابسته به یا به شکل حلزونی، مارپیچ، مارپیچ سان، پیچه دیس، heliacal انج، ستاره ای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است

معنی : شمسی معانی دیگر : وابسته به یا به شکل حلزونی، مارپیچ، مارپیچ سان، پیچه دیس، heliacal انج، ستاره ای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است

helical

helically

heliced

helices

helichryse

helichrysum

helicidae

heliciform

helicin

helicina

helicine

helicinidae

helicities

helicity

<hr> پلکان یا شیب راهه ی مارپیچ

پلکان یا شیب راهه ی مارپیچ

helicline

helico-

helicogyrate

<hr> مارپیچ سان، پیچه سان (مانند صدف برخی سخت پوستان) (helicoidal هم می گویند)، بشکل پوسته حلزون، حلزونی

مارپیچ سان، پیچه سان (مانند صدف برخی سخت پوستان) (helicoidal هم می گویند)، بشکل پوسته حلزون، حلزونی

helicoid

helicoidal

helicoidally

<hr> معنی : شیپور برنجی مارپیچی <hr> معانی دیگر : رشته کوه های هلی کن (در اسطوره های یونان خانه ی ((میوز))ها بود)

معنی : شیپور برنجی مارپیچی معانی دیگر : رشته کوه های هلی کن (در اسطوره های یونان خانه ی ((میوز))ها بود)

helicon

heliconia

heliconian

heliconiidae

heliconiinae

heliconist

heliconius

helicoprotein

helicopt

helicopted

<hr> معنی : هلی کوپتر <hr> معانی دیگر : چرخ بال، بادفر

معنی : هلی کوپتر معانی دیگر : چرخ بال، بادفر

helicopter

helicopters

helicopting

helicopts

helicorubin

helicotrema

helicteres

<hr> (در غارها و غیره) گلفهشنگ مارپیچ،هلیکتیت

(در غارها و غیره) گلفهشنگ مارپیچ،هلیکتیت

helictite

helidrome

heligmus

heling

<hr> پیشوند: خورشید، خور، نور خورشید، نور [heliocentric]

پیشوند: خورشید، خور، نور خورشید، نور [heliocentric]

واژه های حرف "h" - انگلیسی به فارسی