انگلیسی به فارسی

klam

<hr> رود کلامت (از جنوب ایالت ارگون سرچشمه می گیرد و در کالیفرنیا به اقیانوس آرام می ریزد)، سرخپوست کلامت (قبیله ی کلامت در ایالت ارگون زیست می کند)

رود کلامت (از جنوب ایالت ارگون سرچشمه می گیرد و در کالیفرنیا به اقیانوس آرام می ریزد)، سرخپوست کلامت (قبیله ی کلامت در ایالت ارگون زیست می کند)

klamath

klamath weed

klan

klangfarbe

klanism

klans

klansman

klanswoman

klaprotholite

klaskino

klatch

klatch or klatsch

klatches

klatsch

klatsches

klaudia

klavern

klaverns

<hr> (نام تجاری) بوق الکتریکی

(نام تجاری) بوق الکتریکی

klaxon

klaxons

kleagles

klebsiella

<hr> پال کلی (نقاش سوئیسی)

klee

kleeneboc

kleenebok

<hr> معنی : دستمال کاغذی <hr> معانی دیگر : (نام تجارتی) کلینکس

معنی : دستمال کاغذی معانی دیگر : (نام تجارتی) کلینکس

kleenex

kleig

<hr> light klieg لامپ پرنور عکاسی و فیلمبرداری

light klieg لامپ پرنور عکاسی و فیلمبرداری

kleig light

kleinite

kleistian

klendusic

klendusity

klendusive

<hr> کلفت (نام گروهی از چریک های یونانی که با اشغالگران عثمانی یونان می جنگیدند)

کلفت (نام گروهی از چریک های یونانی که با اشغالگران عثمانی یونان می جنگیدند)

klepht

klephtic

klephtism

klephts

kleptic

<hr> معنی : جنون سرقت، میل و اشتیاق به دزدی <hr> معانی دیگر : (روان شناسی) دزدی بیمارگون، جنون دزدی، دزدی شیدایی

معنی : جنون سرقت، میل و اشتیاق به دزدی معانی دیگر : (روان شناسی) دزدی بیمارگون، جنون دزدی، دزدی شیدایی

kleptomania

<hr> معنی : عاشق سرقت، علاقمند به دزدی <hr> معانی دیگر : عاشق سرقت، علاقمند به دزدی

معنی : عاشق سرقت، علاقمند به دزدی معانی دیگر : عاشق سرقت، علاقمند به دزدی

واژه های حرف "k" - انگلیسی به فارسی