انگلیسی به فارسی

klickitat

klieg

<hr> چراغ کلگ، نورافکن (به ویژه برای فیلم برداری)، light kleig لامپ پرنور عکاسی و فیلمبرداری

چراغ کلگ، نورافکن (به ویژه برای فیلم برداری)، light kleig لامپ پرنور عکاسی و فیلمبرداری

klieg light

kline test

<hr> (پزشکی) نشانگان کلاین فلتر

(پزشکی) نشانگان کلاین فلتر

klinefelter's syndrome

kling

klino

klip

klipbok

klipdachs

klipdas

klipfish

kliphaas

klippe

klippen

<hr> (جانورشناسی) آهوی جهنده (oreotragus oreotragus ـ آهوی کوچک و تیزپای و کوه زی و بومی افریقا)

(جانورشناسی) آهوی جهنده (oreotragus oreotragus ـ آهوی کوچک و تیزپای و کوه زی و بومی افریقا)

klipspringer

klismoi

klismos

klister

klockmannite

kloesse

klom

<hr> رود کلوندایک (در سرزمین یوکان ـ کانادا)

رود کلوندایک (در سرزمین یوکان ـ کانادا)

klondike

klondiker

klongs

<hr> <b>معنی</b> : ابکند، دره باریک <hr> <b>معانی دیگر</b> : (افریقای جنوبی) دره ی تنگ و ژرف، تنگ دره، جنوب افریقا دره باریک، ابگند aabgand

معنی : ابکند، دره باریک معانی دیگر : (افریقای جنوبی) دره ی تنگ و ژرف، تنگ دره، جنوب افریقا دره باریک، ابگند aabgand

kloof

klootch

klootchman

klop

klops

klosh

klowet

klucker

kludge or kluge

kludged

kludging

klunk

<hr> (خودمانی ـ امریکا)، آدم دست و پا چلفتی، لش، آدم خنگ

(خودمانی ـ امریکا)، آدم دست و پا چلفتی، لش، آدم خنگ

واژه های حرف "k" - انگلیسی به فارسی