انگلیسی به فارسی

leptosomic

leptosphaeria

leptospira

leptospiras

leptospire

<hr> (پزشکی) لپتو سپیروز، بیماری ویل (هریک از بیماری های عفونی انسان و جانوران رام که توسط اسپیر وکت های جنس leptospira ایجاد می شود)

(پزشکی) لپتو سپیروز، بیماری ویل (هریک از بیماری های عفونی انسان و جانوران رام که توسط اسپیر وکت های جنس leptospira ایجاد می شود)

leptospirosis

leptosporangiate

leptosporangium

leptostraca

leptostracan

leptostracous

leptostromataceae

leptosyne

leptotene

leptothrix

leptotrichia

leptotyphlops

leptus

leptynite

<hr> (نجوم) استارگان (مجمع الکواکب) خرگوش، ارنب، خرگوش، کرسى الجوزاء نجوم : عرش کرسى الجبار

(نجوم) استارگان (مجمع الکواکب) خرگوش، ارنب، خرگوش، کرسى الجوزاء نجوم : عرش کرسى الجبار

lepus

lequear

lere

lermontov

lernaeacea

lernaeiform

lernaeoid

lernaeoides

lerot

leroy

lerret

lesage

lesath

lesbia

<hr> بومی جزیره لزبوس (از جزایر یونانی دریای اژه)، (زن - l کوچک) همجنس باز، (نادر - l کوچک) شهوانی، شهوت انگیز، وابسته به ط بق زنی، وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر، زن ط بق زن

بومی جزیره لزبوس (از جزایر یونانی دریای اژه)، (زن - l کوچک) همجنس باز، (نادر - l کوچک) شهوانی، شهوت انگیز، وابسته به ط بق زنی، وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر، زن ط بق زن

lesbian

<hr> معنی : طبق زنی، رابطه جنسی زن با زن، دفع شهوت زنی با زن دیگر <hr> معانی دیگر : رابطه جنسی زن با زن، دفع شهوت زنی با زن دیگر، طبق زنی

معنی : طبق زنی، رابطه جنسی زن با زن، دفع شهوت زنی با زن دیگر معانی دیگر : رابطه جنسی زن با زن، دفع شهوت زنی با زن دیگر، طبق زنی

lesbianism

lesbians

<hr> جزیره ی لزبوس (از جزایر یونانی دریای اژه)

جزیره ی لزبوس (از جزایر یونانی دریای اژه)

lesbos

lese

lese majeste

<hr> معنی : خیانت علیه حکومت <hr> معانی دیگر : majeste lese خیانت یاتوطئه علیه مقام سلطنت یاحکومت

معنی : خیانت علیه حکومت معانی دیگر : majeste lese خیانت یاتوطئه علیه مقام سلطنت یاحکومت

lese majesty

lesed

lesgh

<hr> معنی : غبن، خسارت، اسیب، زخم، جراحت <hr> معانی دیگر : آسیب (بدنی)، صدمه، گزند، تباهی، غبن ghabn، زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی، طب و دامپزشکی زخم

معنی : غبن، خسارت، اسیب، زخم، جراحت معانی دیگر : آسیب (بدنی)، صدمه، گزند، تباهی، غبن ghabn، زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی، طب و دامپزشکی زخم

واژه های حرف "l" - انگلیسی به فارسی