انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : بصورت دستی، با دست <hr> معانی دیگر : بصورت دستی، با دست

معنی : بصورت دستی، با دست معانی دیگر : بصورت دستی، با دست

manually

manuals

manuao

manubaliste

manubrial

manubriated

<hr> (جانورشناسی - کالبدشناسی) دسته، دست سانه، دسته چاقویاکارد، قبضه تفنگ، قسمت خنجری جناق، سلولهای استوانه ای میان جدار داخلی

(جانورشناسی - کالبدشناسی) دسته، دست سانه، دسته چاقویاکارد، قبضه تفنگ، قسمت خنجری جناق، سلولهای استوانه ای میان جدار داخلی

manubrium

manucaption

manucaptor

manucapture

manucode

manucodia

manucodiata

manuduce

manuduction

manuductor

manuductory

manuel

manuf

manuf or manufac

manufact

manufaction

manufactor

manufactories

<hr> معنی : کارگاه، کارخانه، کاردستی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: factory، ساخت

معنی : کارگاه، کارخانه، کاردستی معانی دیگر : رجوع شود به: factory، ساخت

manufactory

manufacturable

manufactural

<hr> معنی : ساخت، تولید، تولید کردن، ساختن، عمل اوردن، جعل کردن <hr> معانی دیگر : ساختن (با دست یا ماشین و به مقدار زیاد)، فرآوری، فرورد، فرآوردن، فروردن، محصول (صنعتی)، فرورده، فرآورده، دست ساخت، کالا، (با تداعی منفی) از خود درآوردن، بافتن، (پولاد و پشم و غیره را) قابل مصرف کردن، پرداخت کردن، مصنوع

معنی : ساخت، تولید، تولید کردن، ساختن، عمل اوردن، جعل کردن معانی دیگر : ساختن (با دست یا ماشین و به مقدار زیاد)، فرآوری، فرورد، فرآوردن، فروردن، محصول (صنعتی)، فرورده، فرآورده، دست ساخت، کالا، (با تداعی منفی) از خود درآوردن، بافتن، (پولاد و پشم و غیره را) قابل مصرف کردن، پرداخت کردن، مصنوع

manufacture

manufactured home

<hr> معنی : سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه <hr> معانی دیگر : (کالاهای صنعتی) فرآور، فروردگر

معنی : سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه معانی دیگر : (کالاهای صنعتی) فرآور، فروردگر

manufacturer

manufacturers

manufactures

manufacturess

<hr> معنی : ساخت <hr> معانی دیگر : ساخت

معنی : ساخت معانی دیگر : ساخت

manufacturing

manufacturing business

manufacturing cost

manufacturing plant

manuka

manul

manuma

manumea

manumisable

manumise

<hr> معنی : ازادی، ازاد سازی، ازادی برده <hr> معانی دیگر : آزادی (از بردگی)، رهایی

معنی : ازادی، ازاد سازی، ازادی برده معانی دیگر : آزادی (از بردگی)، رهایی

manumission

manumissions

manumissive

<hr> معنی : ازادی بخشیدن، بنده را ازاد کردن <hr> معانی دیگر : (از بردگی) آزادکردن، رها کردن

معنی : ازادی بخشیدن، بنده را ازاد کردن معانی دیگر : (از بردگی) آزادکردن، رها کردن

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی