انگلیسی به فارسی

mayo

mayologist

<hr> معنی : مایونز، نوعی چاشنی غذا و سالاد <hr> معانی دیگر : (خوراک پردازی) سس مایونز

معنی : مایونز، نوعی چاشنی غذا و سالاد معانی دیگر : (خوراک پردازی) سس مایونز

mayonnaise

<hr> معنی : وابسته به شهردار <hr> معانی دیگر : وابسته به شهردار

معنی : وابسته به شهردار معانی دیگر : وابسته به شهردار

mayoral

mayorality

mayoralties

<hr> مقام یا دوران خدمت شهردار، شهرداری، ریاست شهرداری، دوره ریاست شهرداری

مقام یا دوران خدمت شهردار، شهرداری، ریاست شهرداری، دوره ریاست شهرداری

mayoralty

<hr> معنی : زن شهردار <hr> معانی دیگر : زن شهردار

معنی : زن شهردار معانی دیگر : زن شهردار

mayoress

mayors

<hr> دوره ء ریاست شهرداری

mayorship

mayorships

<hr> تیری که بر آن گل و روبان آویخته اند و در جشن ماه مه دور آن شادی و پایکوبی می کنند، تیری که باگل های گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند

تیری که بر آن گل و روبان آویخته اند و در جشن ماه مه دور آن شادی و پایکوبی می کنند، تیری که باگل های گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند

maypole

maypoling

maypop

maypops

mays

maysin

mayst

mayten

maythe

maythes

maytide

<hr> ماه مه، بهاران (maytide هم می گویند)

ماه مه، بهاران (maytide هم می گویند)

maytime

mayvin

mayvins

mayweed

maywings

maza

mazaedia

mazagran

mazama

mazame

mazanderani

mazapilite

mazard

mazards

mazarin

mazarine

mazatec

mazateco

mazatlán

mazda

mazdaism

mazdakean

mazdakite

<hr> معنی : پیچ و خم، پلکان مارپیچ، هذیان، جای پرپیچ وخم <hr> معانی دیگر : هر چیز گیج کننده، گمراهه، سردرگمی، گیجی، سرگشتگی، پیچ راه، ماز (labybrinth هم می گویند)، سرسام

معنی : پیچ و خم، پلکان مارپیچ، هذیان، جای پرپیچ وخم معانی دیگر : هر چیز گیج کننده، گمراهه، سردرگمی، گیجی، سرگشتگی، پیچ راه، ماز (labybrinth هم می گویند)، سرسام

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی