انگلیسی به فارسی

megasporogenesis

megasporophyll

megass or megasse

megasse

megasses

megasynthetic

megathere

megatherian

megatherian mammal

megatheriid

megatherine

megatherium

megathermic

megatheroid

<hr> (سنجش نیروی انفجاری سلاح های اتمی) مگاتن (برابر با قدرت یک میلیون تن tnt)

(سنجش نیروی انفجاری سلاح های اتمی) مگاتن (برابر با قدرت یک میلیون تن tnt)

megaton

megatons

megatype

megatypy

megavitamin

megavitamin therapy

<hr> معنی : یک میلیون وات <hr> معانی دیگر : (برق) مگاوات (یک میلیون وات - مخفف: mw یا mw)

معنی : یک میلیون وات معانی دیگر : (برق) مگاوات (یک میلیون وات - مخفف: mw یا mw)

megawatt

megawatts

megaweber

megaword

megawords

megazooid

megerg

megestrol

megestrol acetate

meggy

<hr> (خودمانی)، داستان یا توضیح طولانی و پیچیده

(خودمانی)، داستان یا توضیح طولانی و پیچیده

megillah

megillahs

<hr> (آمیزه ی روغن بزرک و مصطکی و تورپانتین که در رنگ های روغنی به کار می رود) مگیلپ

(آمیزه ی روغن بزرک و مصطکی و تورپانتین که در رنگ های روغنی به کار می رود) مگیلپ

megilp

megilphs

megilps

megmho

<hr> معنی : یک میلیون اهم <hr> معانی دیگر : (فیزیک) مگ اهم (یک میلیون اهم)، یک میلیون اهم واحد مقاومت الکتریکی

معنی : یک میلیون اهم معانی دیگر : (فیزیک) مگ اهم (یک میلیون اهم)، یک میلیون اهم واحد مقاومت الکتریکی

megohm

megohmit

megohmmeter

megohms

megomit

megophthalmus

megrel

<hr> معنی : هوس، درد نیمه سر، صداع شقیقه <hr> معانی دیگر : (مهجور) رجوع شود به: migraine، (قدیمی) هوس، خیال

معنی : هوس، درد نیمه سر، صداع شقیقه معانی دیگر : (مهجور) رجوع شود به: migraine، (قدیمی) هوس، خیال

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی