انگلیسی به فارسی

naturally occurring

<hr> طبیعى بودن، حالت طبیعى ذاتى، سادگى

طبیعى بودن، حالت طبیعى ذاتى، سادگى

naturalness

naturata

<hr> معنی : نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش <hr> معانی دیگر : کیا، کیانا، نیاد، استعداد، قسم، قبیل، (گاهی n بزرگ) مادر طبیعت، دامن طبیعت، (هنر) صحنه ی طبیعی (درخت و جانور و کوه و غیره)، رفتار طبیعی، رفتار معمول، جهان مادی، وضع انسان اولیه، زندگی ساده و در محیط آزاد، (قدیمی) مهر، محبت، (الهیات مسیحی) انسان طبیعی که نور حقیقت به دلش رخنه نکرده است، جاهل، تنویر نشده

معنی : نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش معانی دیگر : کیا، کیانا، نیاد، استعداد، قسم، قبیل، (گاهی n بزرگ) مادر طبیعت، دامن طبیعت، (هنر) صحنه ی طبیعی (درخت و جانور و کوه و غیره)، رفتار طبیعی، رفتار معمول، جهان ما

nature

nature study

nature worship

naturecraft

naturedly

naturel

natureliked

naturellement

natures

naturing

naturistic

naturistically

naturize

<hr> درمان کننده از راه طبیعی (به جای دارو و جراحی و غیره)، کیادرمانگر

درمان کننده از راه طبیعی (به جای دارو و جراحی و غیره)، کیادرمانگر

naturopath

naturopathic

naturopathist

<hr> طبیعت درمانی (روش درمان بیماری از راه خوراک و آفتاب و ورزش و غیره و احتراز از دارو و جراحی)، کیادرمانی

طبیعت درمانی (روش درمان بیماری از راه خوراک و آفتاب و ورزش و غیره و احتراز از دارو و جراحی)، کیادرمانی

naturopathy

natus

nauclerus

naucorid

naucrar

naucrary

naufrage

naufragous

<hr> (نام بازرگانی) چرم مصنوعی

(نام بازرگانی) چرم مصنوعی

naugahyde

nauger

<hr> معنی : نا بودی، هیچ، صفر، عدم، نیستی، فاسد، بی ارزش <hr> معانی دیگر : لا، (قدیم) اصلا، ابدا، رجوع شود به: nought، (مهجور) بی ارزش، بی فایده، به دردنخور، (مهجور) رذل، بدجنس، خبیث

معنی : نا بودی، هیچ، صفر، عدم، نیستی، فاسد، بی ارزش معانی دیگر : لا، (قدیم) اصلا، ابدا، رجوع شود به: nought، (مهجور) بی ارزش، بی فایده، به دردنخور، (مهجور) رذل، بدجنس، خبیث

naught

naughtiest

<hr> از روی شیطنت، از روی بد ذاتی

از روی شیطنت، از روی بد ذاتی

naughtily

naughts

<hr> معنی : شیطان، نا فرمان، بدذات <hr> معانی دیگر : (به ویژه بچه) شیطان، شر، تخس، ناقلا، ناشایسته، ناسزا، بیجا و بی ادبانه، (مهجور) بدجنس، خبیث، بد، شریر، سرکش

معنی : شیطان، نا فرمان، بدذات معانی دیگر : (به ویژه بچه) شیطان، شر، تخس، ناقلا، ناشایسته، ناسزا، بیجا و بی ادبانه، (مهجور) بدجنس، خبیث، بد، شریر، سرکش

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی