انگلیسی به فارسی

obelising

<hr> معنی : ستون هرمی شکل سنگی، نشانی بدین شکل'-' <hr> معانی دیگر : ستون هرمی

معنی : ستون هرمی شکل سنگی، نشانی بدین شکل'-' معانی دیگر : ستون هرمی

obelisk

obelisked

obelisking

obeliskoid

obelisks

obelism

obelize

obelized

obelizes

obelizing

<hr> معنی : نشانی بدین شکل'-' <hr> معانی دیگر : هر یک از این دو نشان: ( - ) یا نشان تقسیم (که در متون کهن جلو بخش هایی که اصالت آنها مشکوک بود می گذاشتند)

معنی : نشانی بدین شکل'-' معانی دیگر : هر یک از این دو نشان: ( - ) یا نشان تقسیم (که در متون کهن جلو بخش هایی که اصالت آنها مشکوک بود می گذاشتند)

obelus

<hr> (افسانه ی انگلیسی) اوبرون (پادشاه پریان و شوهر تیتانیا)

(افسانه ی انگلیسی) اوبرون (پادشاه پریان و شوهر تیتانیا)

oberon

obes

<hr> معنی : فربه، چاق، گوشتالو <hr> معانی دیگر : بسیار چاق، گوشتگن، (بسیار) فربه

معنی : فربه، چاق، گوشتالو معانی دیگر : بسیار چاق، گوشتگن، (بسیار) فربه

obese

obesely

obeseness

obesities

<hr> معنی : فربهی، مرض چاقی <hr> معانی دیگر : مر­ چاقی

معنی : فربهی، مرض چاقی معانی دیگر : مر­ چاقی

obesity

obesity diet

<hr> معنی : تسلیم شدن، سرسپردن، تمکین کردن، اطاعت کردن، مطیع شدن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن <hr> معانی دیگر : مطیع بودن، هیرمندی کردن، تسلیم بودن، فرمان بردن، (فرمان یا دستور) انجام دادن، به کار بستن، موافقت کردن

معنی : تسلیم شدن، سرسپردن، تمکین کردن، اطاعت کردن، مطیع شدن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن معانی دیگر : مطیع بودن، هیرمندی کردن، تسلیم بودن، فرمان بردن، (فرمان یا دستور) انجام دادن، به کار بستن، موافقت کردن

obey

obeyable

obeyance

obeyed

obeyeo

obeyer

obeyers

obeying

obeys

obfirm

<hr> معنی : گیج کردن، مبهم و تاریک کردن <hr> معانی دیگر : ابرآلود کردن، گرفته کردن، تیره و تار کردن، نا هویدا کردن، نا مشخص کردن، مبهم کردن، سر در گم کردن، هاج و واج کردن

معنی : گیج کردن، مبهم و تاریک کردن معانی دیگر : ابرآلود کردن، گرفته کردن، تیره و تار کردن، نا هویدا کردن، نا مشخص کردن، مبهم کردن، سر در گم کردن، هاج و واج کردن

obfuscate

obfuscated

obfuscates

obfuscating

<hr> معنی : مبهم و تاریک کردن <hr> معانی دیگر : مبهم و تاریک کردن

معنی : مبهم و تاریک کردن معانی دیگر : مبهم و تاریک کردن

obfuscation

obfuscator

obfuscators

obfuscatory

obfuscous

<hr> رجوع شود به: obeah، (کمر بند پارچه ای لباس های محلی ژاپنی) اوبی

رجوع شود به: obeah، (کمر بند پارچه ای لباس های محلی ژاپنی) اوبی

obia

obias

obidicut

<hr> (مخفف: off-broadway) جایزه ی تماشاخانه های شهر نیویورک (که در خیابان برادوی قرار ندارند)

(مخفف: off-broadway) جایزه ی تماشاخانه های شهر نیویورک (که در خیابان برادوی قرار ندارند)

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی