انگلیسی به فارسی

orthopterologist

orthopterology

orthopteron

orthopterous

orthopterous insect

orthoptetera

<hr> (چشم پزشکی) ارتابین ساز (اصلاح لوچی یا ناهماهنگی حرکات چشم از راه ورزش و پرورش عضلات چشم)، متخصص لوچی

(چشم پزشکی) ارتابین ساز (اصلاح لوچی یا ناهماهنگی حرکات چشم از راه ورزش و پرورش عضلات چشم)، متخصص لوچی

orthoptic

orthoptics

orthoptist

orthoquinone

<hr> (بلورشناسی) راست لوزی، قائم الزاویه

(بلورشناسی) راست لوزی، قائم الزاویه

orthorhombic

orthorrhapha

orthorrhaphous

orthorrhaphy

<hr> (چشم پزشکی - دستگاه معاینه ی درون چشم) چشم آزما، چشم بین

(چشم پزشکی - دستگاه معاینه ی درون چشم) چشم آزما، چشم بین

orthoscope

<hr> راست نما، ارتانما، راست بین

راست نما، ارتانما، راست بین

orthoscopic

orthose

orthoselection

orthosemidin

orthosilicate

orthosilicic

orthosis

orthosite

orthosomatic

orthostat

orthostatai

orthostates

<hr> وابسته به راست ایستادن یا راست بودن، راست ایست، راست ایستانه

وابسته به راست ایستادن یا راست بودن، راست ایست، راست ایستانه

orthostatic

orthostatic hypotension

orthostichous

orthostichy

orthosubstituted

orthosymmetric

orthosymmetrical

orthosymmetrically

orthosymmetry

orthotactic

orthotectic

<hr> (جراحی - با فعل مفرد) ارتاسازی

(جراحی - با فعل مفرد) ارتاسازی

orthotics

orthotist

orthotolidin

orthotoluic

orthotoluidin

orthotoluidine

orthotomic

orthotomous

orthotone

orthotonesis

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی